روایات زیر پوست شهر و ساکنینش در یک «جامعه متعادل»، می بایست باالواقع و حقیقت وجودی آن را نمایش دهد ، تا در کنار ملاحظات درست، بیانگر مسیر واقعی حرکت جامعه نیز باشد.
سیاست شرق _ شهاب زمانی؛
«زیر پوست شهر»، فیلمی ساخته «رخشان بنیاعتماد»( درسال ۱۳۷۹) است، که می توان با دیدن آن، تصویر بخشی از جامعه ایران را، بخوبی رویت و با آن، ارتباط حسی برقرار کرد.
قصه زندگی فقیرانه زنی کارگر، به نام طوبی، که شوهری خانهنشین و بار مشکلات خانواده را، خود به دوش می کشید؛ پسر بزرگش، در یک کارگاه پوشاک کار میکرد و پسر کوچکش نیز، محصل و درگیر مسائل سیاسی روز بود؛ دختر بزرگش، دائم از شوهر کتک میخورد و خانه پدری، تنها پناهگاه و مامن او بود و دختر کوچکش هم، محصل و درگیر مشکلات خانوادگی دوست صمیمیاش بود.
اما امروزه، این نوع فیلم ها را، کمتر می توان در سینما شاهد بود؛ بیشتر فیلم های پرفروش امروز سینمای ایران، داستان های تخیلی و خنده داری است که نسبتی با واقعیات مهم جامعه ندارند و ساعاتی بیننده را، از مشکلات و هیاهوی زندگی روزمره دور می کند و تداعی کننده سینمای بالیوود هند است؛ هرچند چنین فیلم هایی، هم لازمه صنعت سینماست و هم موجب بهبود فضای روانی هر جامعه ای؛ اما سینمای ایران، به فیلم هایی نیز، برای به تصویر کشیدن واقعیات جامعه نیز نیازمند است تا جامعه و مسئولین، بیشتر از پیش، هوشیار شوند.
زمانی، در روزنامه ها و تلویزیون، بخش دغدغه مند جامعه، نگاهی فراگیر و جامع، نسبت به ورای آسمانخراش ها و پاساژهای لوکس، خیابان های تمیز با ماشین های میلیاردی، شغل های پردرآمد و همچنین مصاحبه های مصمم برخی مسئولین و گزارش های آنچنانی، در خصوص رفع مشکلات و دغدغه های مردم در بخش های مختلف داشتند؛ حتی به برخی تبلیغات تلویزیونی، درباره صبحانه های کامل و سفره های رنگارنگ نیز، از زاویه دید اقشار ضعیف و کم درآمد جامعه نیز، می نگریستند و منتقد چنین تبلیغاتی بودند، تا شاید، آهی از نهاد کودک، مادر و یا پدری درنیاید!
زمانی که، علی رغم مشکلات موجود اقتصادی، نه جمعیت کشور چنین افزایشی یافته بود و نه تجارت خارجی، در «گیر و بند» تحریم های حداکثری و ظالمانه غرب، گرفتار!؛ ولی همچنان، نویسنده ها می نوشتند، فیلم سازان، فیلم می ساختند و خواص نیز، درنکوهش فقر اقتصادی (و فرهنگی) و برخی بی توجهی ها به اقشار ضعیف جامعه، سخنرانی و به سخن بزرگان کشور و دین، استناد می نمودند.
اما، جامعه امروز ما، شاید کمتر از گذشته، به زیر پوست خود، توجه و علاقه نشان می دهد و برخی نیز، از آشکار شدنش بیزارند!؛ الا اینکه، کسی بخواهد به بخشی از آن تمرکز و توجه کند؛ شتاب زندگی و حواشی مختلف آن، نخبگان و «برخی مسئولین» را چنان گرفتار نموده، که دیگر این بخش جامعه، اهمیت گذشته خود را، از دست داده و از دیده ها رخت بسته و انگار، همه چیز در مسیر درست خود قرار دارد و روایت فیلم «زیر پوست شهر» بنی اعتماد، به تاریخ پیوسته و بقول برخی، سیاه نمایی بیش نبوده و یا دیگر چنین داستان هایی، وجود خارجی نداشته و به افسانه ها پیوسته اند.
اما با کمی دقت و توجه به متن و بطن جامعه، حضور در محله های پائین شهر و حاشیه نشین ها، نشستن پای درد و دل بخشی از مردم، می تواند تلخی داستان فیلم رخشان بنی اعتماد را، دوباره تداعی کند و شاید تلخ تر از آن؛ فقط سناریوها، بازیگران و زمان آنها تغییر کرده است.
سناریوها بسیارند، فقط نیازمند شنیدنند؛ در دادگاهها، کلانتری ها و شوراهای حل اختلاف، نمونه های مختلفی از آنها را می تواند شنید و بسیاری نیز، به دلایل مختلف، بر آنها سرپوش گذاشته می شود و استیفای حق، برای بسیاری مشکل و حتی غیر ممکن، بنظر می آید؛ اصولا، بسیاری فقط از حق خود می گذرند، تا گذران زندگی کنند و این دور تسلسل و تکثر، در تاریکی و زیر پوست شهر، برای برخی تداوم دارد.
شاید، نمونه ای از آن، جوانان بیکاری اند که، با مدارک دانشگاهی رنگارنگ، در جستجوی کاری آبرومند و مناسبند، تا شاید زندگی مستقلی را با عزت نفس، شروع کنند؛ اما، راه بجایی نمی برند و در آخر به دلایل مختلف، باید به شغلی با حقوق حداقلی ، که بیشتر گذران عمر محسوب می شود، تن دهند؛ ازدواج با شرایط موجود را، به آینده ای نامعلوم حواله کنند، با سنی بالاتر و مسائلی که گریبانگیر آنها، خانواده و جامعه می شود و به دلایل مختلفی، هیچوقت نه داستانش نوشته و نه فیلمش ساخته می شود…!؛ این فقط، یکی از بیشمار داستان پیش روی جامعه و زیر پوست آن است، که حال و آینده بخشی از مردم را، در مسیری تلخ و با عوارضی مختلف قرار داده و در نهایت، امید به آینده و زندگی بهتر را، برای آنها کم رنگتر خواهد نمود.
زیر پوست شهر و ساکنینش، نیازمند توجه بیشتر مسئولان، نهادها، دستگاهها، نخبگان و دلسوزان جامعه است؛ نباید زیر پوست شهر، در اثر بی توجهی و دل مشغولی های مختلف آنانی که مسئولیت دارند، چنان فربه، عریض و خشن شود، که در زمانی ناخواسته، همچون دملی، سر باز کند و چهره شهر را دگرگون و فضای جامعه را برای همه، دردآور، غیر قابل تحمل و مسئله زا کند.
اصولا، روایات زیر پوست شهر و ساکنینش در یک «جامعه متعادل»، می بایست باالواقع و حقیقت وجودی آن را نمایش دهد ، تا در کنار ملاحظات درست، بیانگر مسیر واقعی حرکت جامعه نیز باشد؛ «زیر پوست شهر و مسائل مرتبط با آن» (اقتصادی،فرهنگی، سیاسی و غیره )، می بایست بخش مهمی از اخبار رسانه ها، برنامه های مختلف مسئولین و مورد بررسی و نقد نخبگان جامعه باشند تا بتدریج از حجم آن کاسته شود، زیرا این بخش از جامعه، به دلیل شاخصه ی مهم فقر(اقتصادی یا فرهنگی)، آسیب زایی و مسئله آفرینی بیشتری، نسبت به سایر سطوح دیگر جامعه دارد.
انتهای پیام