سیاست شرق _ نشریه نشنال اینترست در ۱۸ مارس ۲۰۲۳ مطلبی را به قلم مشترک « اندرو التام» و «لوگان لیبولد» تحت عنوان «فهم راهبرد جهانی چین : بازبینی ایده مبارزه نهایی یان ایستون» منتشر نموده است که در ادامه می خوانیم:
حداقل در طول یک دهه گذشته، راهبرد جهانی چین، موضوع بحث های شدید در محافل سیاست خارجی در ایالات متحده بوده است. یک دیدگاه معتقد است که چین یک قدرت در حال ظهور است که انگیزه، ابزار و فرصت لازم را برای پیشی گرفتن از ایالات متحده به عنوان قدرت هژمون برجسته جهان در اختیار دارد. حامیان این دیدگاه عموماً ارتقا جایگاه جهانی چین را اجتناب ناپذیر می دانند و استدلال می کنند که تنها راه برای جلوگیر ی از تسلط جهانی چین ، بیدار شدن ایالات متحده و دموکراسی های غربی و اتخاذ تدابیر مناسب برای احیای خود و مقابله با اقدامات مغرورانه چین است. حامیان این موضع اغلب خواستار اتخاذ یک استراتژی کلان معادل ” سیاست مهار جنگ سرد ” است که توسط برخی به عنوان “راهبرد مهار۲ ( Contaninment 2.0) نامیده می شود.
در مقابل، چشم اندازی دیگری معتقد است که چین یک قدرت در حال رشد ( رشد مستمر) نیست، بلکه یک قدرت متزلزل یا در حال اوج گرفتن است.مدافعان این دیدگاه، از جمله نویسندگانی مانند دن بلومنتال “ Blumenthal Dan ”در کتاب کابوس چین ““China Nightmare، هال برندز و مایکل بکلی Hal Brands) and Michael Beckley ) در کتاب منطقه خطر “ Danger Zone” و اخیرا سوزان شیرک (Susan Shirk) , در کتاب«بیش از حد اغراق آمیز »، “Overreach” ادعا می کنند که با وجود چالش های داخلی و خارجی پیش روی چین، بعید است که این کشور بتواند به پیشرفت های برجسته و گذرای خود ادامه دهد و در نتیجه بعید است که جایگزین ایالات متحده به عنوان رهبر نظم بین المللی گردد.
اگرچه این نویسندگان نظرات متفاوتی در مورد پیامدهای بلندپروازی های چین برای صلح و امنیت جهانی دارند، بر این باورند که کسانی که بر ظهور چین بعنوان یک قدرت تأکید دارند ، به اهمیت موانع مهمی که آنها عموماً رویاهای ژئوپلیتیکی پکن را محدود می کنند واقف نیستند.
یان ایستون، مدیر ارشد مؤسسه پروژه ۲۰۴۹ و تحلیلگر سابق چین در مرکز تحلیل های دریایی ، در یک کتاب جدید تحریک آمیز با عنوان «مبارزه نهایی» The Final Struggle وارد این بحث می شود که زمینه یک تعرض قوی را علیه دیدگاه دوم که اخیرًا مورد توجه قرار گرفته است فراهم می کند. بطور خاص ایستون چنین استدلال می کند که حزب قوی و جسور کمونیست چین ( CCP)، اکنون دارای مشی تهاجمی است که «شی جین پینگ» گاهی از آن به عنوان «مبارزه نهایی» به مفهوم کمپین تاریخی اجتناب ناپذیر CCP برای بازسازی جهان در قالب چینی مارکسیستی – لینینیستی یاد می کند.
به گفته ایستون، بررسی دقیق سخنرانی های شی ، از جمله برخی سخنرانی هایی که قبلا ترجمه نشده بودند، نشان می دهد که حزب کمونیست چین متعهد به تحمیل نظام توتالیتر کمونیستی چین بر کل جهان است. اما بر اساس استدلال ایستون، این هدف از طریق استفاده از نیروی نظامی محقق نخواهد شد.( بر خلاف دوران پر از جنگ هژمونی آمریکا – مترجم)
بر خلاف هالیوود که انبوه ی از تانک ها و سربازان فاشیست آموزش دیده برای شرایط بحران که «در یک نقشه سرزمینی در ستون های متراکم حرکت می کنند » و « رژه انبوهی از سربازان در پایتخت های سقوط کرده » یا « فرود آمدن چتربازان کمونیست در شهرهای خواب آلود آمریکا ، همانطور که در درام طلوع سرخ “Red Dawn” نشان دادند را به تصویر می کشد ، ایستون معتقد است که حزب کمونیست چین استراتژی بسیار پیچیده تری را برای سلطه جهانی اتخاذ کرده است. طلوع سرخ : Red Dawn( نام یک اکشن درام آمریکا یی محصول ۱۹۸۴
به کارگردانی جان میلیوس است که جنگ جهانی سوم خیالی را با محوریت تهاجم زمینی اتحاد جماهیر شوروی ، پیمان ورشو و کشورهای آمریکای لاتین به ایالات متحده به تصویر می کشد. مترجم)
ایستون بر اساس درک خودش از این استراتژی پیچیده استدلال می کند که ، حزب کمونیست چین با اجتناب از توهم تسخیر جهان از طریق ابزار نظامی از یک ” کارزار طولانی تهاجمات خاموش و بی سرو صدا برای باز تولید سیستم برتر خود در سیستم جهانی ” بهره خواهد برد.
از نگاه ایستون، حزب کمونیست چین برای دستیابی به این هدف، آرام و بی سرو صدا منافع خود را از طریق طیف وسیعی از تاکتیک ها، از جمله تهدید و اجبار اقتصادی ، نفوذ تکنولوژیک، و کارزارهای تبلیغاتی به پیش می برد . او ادعا می کند که این تلاش ها در جهت اوج گرفتن تغییر توازن جهانی قدرت، به نفع چین و ایجاد نظم جهانی چین محور “Sino-centric world order” از قبل طراحی شده است و منعکس کننده دیدگاه، ارزش ها و منافع حزب کمونیست چین است – مگر این که ما در دموکراسی های غربی به طور جمعی چشمان ما را باز می کنند و به وضوح «چشم انداز غم انگیز احتمالات آینده را ببینیم ، یک نظم جهانی تمامیت خواهانه “totalitarian world order” که دقیقا در افق ما را تعقیب می کند».
ایستون کتاب جاه طلبانه و با مشی پرخاش گرایانه ای نوشته است، که در آن توصیه های زیادی دارد. نکته قابل توجه، تصویر روشن نویسنده از انگیزه ایدئولوژیکی حزب کمونیست چین و رهبری آن و غنای منابع اولیه ای است که ایستون برای اثبات استدلال خود از آنها استفاده می کند . مبنای روش شناختی استدالال ایستون این است که حزب کمونیست چین سیاست خارجی چین را تعیین می کند، و بنا بر این کیفیت درک مقامات عالی
حزب از جهان ، ارتباط زیادی با چکونگی عملکرد پکن در جهان دارد. این امر در شکل دهی تصور رهبران حزب کمونیست چین و به ویژه شی جین پینگ، _به عنوان رئیس حزب _ از آینده نظم جهانی اهمیت بسیار زیادی دارد . و این، به نوبه خود، به شناسایی آن دسته از اسناد حزبی که« معتبر ند » یا آنهایی که «حس مشترک » یا « عقل متعارف» درون حزب را به وضوح منعکس می کنند، اهمیت بیشتری می دهد. ایستون این کار را با یک خطا انجام می دهد. کتاب ایستون با استفاده از مجموعه ای از منابع اولیه، که برخی ازآنها قبلا هرگز به انگلیسی ترجمه نشده اند، تهیه شده است، ونیز به ندرت در دسترس مخاطبان غیر متخصص در غرب قرار گرفته است. در واقع، تنها کتابی که ارتباط نزدیکی با این دیدگاه دارد ، کتاب ” بازی طولانی ” The Long Game” اثر راش دوشی “Rush Doshi” است که برخی از موضوعات مشابه را پوشش می دهد، حتی اگر در اهداف کمی متفاوت باشد. مانند کتاب دوشی ، کتاب ایستون ماهرانه از منابع اولیه برای ترسیم تصویری از جاه طلبی های جهانی چین استفاده می کند که تا به مخاطبان غربی بی تفاوت نسبت به جاه طلبی های واقعی حزب کمونیست چین شوک وارد سازد.
این ما را به کاستی های کتاب می رساند، که دو مورد از آن ها به وضوح برجسته هستند . اولین ایراد مربوط به سبک نگارش کتاب است که ایراد ماهوی و بنیادی است . به بیان ساده، کتاب ایستون، به طور واضح – و به طور معکوس – به سمت هیجان گرایی و احساسات گرایش دارد. توصیفات مربوط به قانون حزب کمونیست چین و ویژگی های چشم انداز CCP از آینده در جایی بین هیستری و مبالغه قرار می گیرند، با وجود ابهام، شاید این جمله ، جمله ای باشد که تصویر ایجاد شده را منعکس کند.
این نگاه ممکن است به همان اثر شوکی منجر شود که ایستون آشکارا به دنبال آن است، اما همچنین تهدیدی است که موجب تقویت گرایش رو به رشد – و تقویت حس خطر فزاینده – تصور چین به عنوان نوعی هیولا است که ایالات متحده باید برای نابودی آن به بیرون از کشور لشکرکشی کند .
ایراد دوم، به زمان بندی مربوط می شود: به نظر می رسد از تاریخ مصرف کتاب ایستون تقریباً یک دهه گذشته “out of time” است. بحث کنونی در مورد استراتژی کلان چین به میزانی که به ابزارهای آن بر می گردد، به انگیزه های حزب کمونیست چین ارتباطی ندارد . پرسش برانگیزانده در قلب بحث چین امروز ارتباط چندانی با اهداف یا آرزوهای چین ندارد. بلکه به این موضوع مربوط می شود که آیا چین یک قدرت رو به رشد است یا قدرتی با منحنی رشد ثابت .
با یا بدون سند ، مدتی است که یک اجماع عمومی وجود دارد، مبنی بر اینکه چین به دنبال ایجاد هژمونی
منطقه ای یا جهانی است. سوال مهیج زمان حال این است که آیا پکن با توجه به بادهای مخالفی که در حوزه های جمعیتی ، اقتصادی و ژئوپلیتیکی با آن مواجه است، هرگز در موقعیتی قرار خواهد گرفت که به یکی از این اهداف دست یابد؟ مناظره بزرگ بین کسانی که تصور می کردند چین قدرتی است که به آرامی در نظم بین المللی لیبرال بر می خیزد و کسانی که تصور می کردند، این کشور یک بازیگر تهدید کننده تر در صحنه جهانی است – مناظره ای که به نظر می رسد ایستون مایل به شرکت در آن باشد – حداقل از دوره دوم دولت اوباما به پایان رسیده است. سال
۲۰۲۲ زمانی عجیب به نظر می رسد که سعی کنید کلاه خود را در آن حلقه خاص بیندازید . اگر به دنبال تجربه وحشت، اضطراب و شوک هستید که معمولا با یک داستان ترسناک خوب همراه است، پسStruggle The Fina کتاب مناسبی برای شماست. با این حال، اگر به دنبال تحلیلی جدی از استراتژی بزرگ چین یا رقابت استراتژیک چین و آمریکا هستید، شاید باید به جای دیگر ی نگاه کنید.
انتهای پیام