سیاست شرق _ قدیر فیروزنیا و حسنرضا یوسفوند[*]؛
در ایام نوروز ۱۴۰۴ که با ماه مبارک رمضان مصادف شده بود، سریال «معاویه» ساخت کشور عربستان از شبکه MBC و فضای مجازی در ایران پخش شد. همزمانی پخش این سریال با تعطیلات نوروز، فرصتی فراهم نمود تا هر ۲۱ قسمت این سریال و قسمت بیستودوم (پشت صحنه و معرفی فرآیند ساخت) مورد تماشا قرار گیرد.
این اثر، هرچند تلاش کرده برخی واقعیتهای تاریخی را با رعایت روایت مورد قبول اهل تسنن به تصویر بکشد، از منظر شیعی دارای کاستیها و انتقادهای جدی است که نیازمند بررسی دقیق توسط کارشناسان تاریخ اسلام و علوم دینی است. در این نوشته، به عنوان ایرانی مسلمان دلبسته به قرآن و اهل بیت (ع)، به بررسی یک مساله محوری یعنی ضرورت رصد فعالیتهای علمی و فرهنگی جهان اسلام توسط صاحبنظران شیعه و ارائه راهکارهایی برای تحقق آن پرداخته میشود:
الف:چرا رصد فعالیتهای علمی و فرهنگی ضروری است؟
جهان اسلام در دهههای اخیر شاهد تولید آثار متعدد علمی و فرهنگی بوده که گاه با اهداف سیاسی یا مذهبی خاص همراه است. سریال «معاویه» نمونهای از این آثار است که در قسمت پایانی آن، سازندگان اعلام کردند این مجموعه بر اساس منابع مکتوب تاریخی جهان عرب، از جمله کتاب «تاریخ معاویه» نوشته حسان العامری (چاپ ریاض، ۲۰۱۸)، تولید شده است.
این ادعا پرسشی اساسی را مطرح میکند: چرا در ایران، که خود را امالقرای جهان تشیع میداند، چنین آثاری به طور نظاممند رصد و نقد نمیشوند؟ این در حالی است که مراجع بزرگی مانند آیتالله سیستانی به صورت فردی آثار علمی جهان اسلام را مطالعه و ارزیابی میکنند. به عنوان مثال، ایشان در دیدار سال ۱۳۹۷ با احمد مسجدجامعی، از کاهش تولید آثار علمی وزین در ایران نسبت به مصر ابراز نگرانی کرده بودند (به نقل از گزارش منتشرشده در پایگاه خبری جماران، ۲۰ مهر ۱۳۹۷).
این رصد، نه تنها برای شناخت دیدگاههای دیگر مذاهب اسلامی ضروری است، بلکه میتواند زمینهساز تعامل سازنده، دفاع عالمانه از مواضع تشیع، و حتی تقویت وحدت اسلامی باشد. فقدان چنین رویکردی در ایران، در شرایطی که فناوری ارتباطات دسترسی به این آثار را آسان کرده، ممکن است به انفعال فرهنگی و حتی دینگریزی جوانان و یا گرایش آنان به سایر مذاهب اسلامی منجر شود.
۱. ضعف در رصد سازمانیافته:
برخلاف برخی کشورها مانند ترکیه که فعالیتهای فرهنگی اقوام ترک (مثل ایغورهای چین) را به طور فعال رصد و حمایت میکند، در ایران نهادهای علمی و فرهنگی کمتر به این امر پرداختهاند. برای مثال، کتاب «السیره النبویه» نوشته محمد سعید البوطی (چاپ دمشق، ۲۰۱۵) به زبان عربی در جهان اسلام پرفروش شد، اما ترجمه یا نقد آن در ایران انجام نشد. همچنین، میثاقنامه مکه (۲۰۱۲) که با حضور ۱۲۰۰ عالم سنی امضا شد، در ایران با سکوت خبری مواجه شد و تحلیل جامعی از سوی علما یا مراکز پژوهشی شیعه درباره آن ارائه نشد.
۲. محدودیتهای ناکارآمد:
تجربه نشان داده که فیلترینگ و ممنوعیت پخش آثاری مانند سریال «معاویه» نه تنها مانع دسترسی به آنها نمیشود، بلکه صرفاً هزینه دسترسی را افزایش میدهد. بر اساس گزارش مرکز آمار ایران (۱۴۰۲)، بیش از ۷۰ درصد جوانان ایرانی از ابزارهای دور زدن فیلترینگ استفاده میکنند. این واقعیت نشان میدهد که نفی و انکار، راهکار مؤثری برای مواجهه با آثار فرهنگی نیست.
۳. تمرکز بر ظواهر به جای تولید علمی:
برخی سیاستهای فرهنگی در ایران، به جای تقویت تولید علمی و نقد عالمانه، بر ظواهر دینی یا تقابل با دیگر دیدگاهها متمرکز شدهاند. این در حالی است که تاریخ اسلام در ایران شاهد آثاری فاخر مانند سریال «امام علی (ع)» (۱۳۷۵) بوده که با تکیه بر مستندات تاریخی و هنری، و با بودجهای معادل ۲ میلیارد تومان آن زمان، الگویی موفق ارائه کرده است.
ج:فرصتهای پیش رو
سریال «معاویه»، با وجود ضعفهای هنری در مقایسه با آثار ایرانی (مانند فیلمنامهپردازی و جلوههای بصری)، فرصتی برای بازنگری در رویکردهای فرهنگی ایران فراهم کرده است. نقد این اثر میتواند به جای دامن زدن به اختلافات، زمینهای برای گفتوگوی علمی میان مذاهب اسلامی باشد. تحولات اخیر خاورمیانه، از جمله حملات اسرائیل به غزه (۲۰۲۳-۲۰۲۴) و بیداری جهانی در حمایت از فلسطین، ضرورت این گفتوگو را بیش از پیش آشکار کرده است. تاریخ تقریب مذاهب، از تلاشهای سید جمالالدین اسدآبادی تا فتوای شیخ محمود شلتوت (۱۳۷۸ هـ.ق) در جواز پیروی از مذهب جعفری، نشان میدهد که چنین تعاملی ممکن و مفید است. رصد دقیق این آثار میتواند به تقویت وحدت اسلامی کمک کند و از سوءتفاهمهای مذهبی بکاهد.
د: پیشنهادهایی برای صاحبنظران شیعه برای رفع این چالشها و بهرهگیری از فرصتها، پیشنهادهای زیر ارائه میشود:
۱. تشکیل کارگروههای مستقل: گروههایی متشکل از اساتید تاریخ، الهیات، هنرمندان، جامعه شناسان و روانشناسان شیعه میتوانند به رصد و نقد آثار فرهنگی جهان اسلام بپردازند. این کارگروهها میتوانند مستقل از نهادهای حکومتی عمل کنند تا از تأثیر قرائتهای رسمی مصون بمانند. تشکلهای مردمنهاد و دانشجویان نیز میتوانند در این فرآیند مشارکت کنند.
۲. تولید محتوای پاسخگو: به جای انفعال یا انکار، صاحبنظران میتوانند با تولید آثاری مانند مقالات، مستندات تاریخی، یا حتی سریالهای متقابل، روایت شیعی را به شکلی جذاب و مستند ارائه دهند.
۳. ایجاد پایگاه داده دیجیتال: راهاندازی یک پایگاه دیجیتال برای جمعآوری، ترجمه و نقد آثار علمی و فرهنگی جهان اسلام (مانند کتابها، مقالات و فیلمها) میتواند دسترسی صاحبنظران و عموم را تسهیل کند و رصد را نظاممند سازد.
۴. تعامل با علمای دیگر مذاهب: برگزاری نشستهای علمی با حضور علمای شیعه و سنی (مانند آنچه در دارالتقریب قاهره تجربه شد) میتواند به کاهش سوءتفاهمها و تقویت وحدت اسلامی کمک کند. برای نمونه، دعوت از علمای عرب برای بحث درباره سریال معاویه میتواند نقطه شروعی باشد.
نتیجهگیری در پایان نویسندگان بر این باورند که رصد فعالیتهای علمی و فرهنگی جهان اسلام، نه تنها وظیفهای دینی و ملی برای حفظ هویت شیعی است، بلکه راهی برای تعامل سازنده با دیگر مسلمانان و پاسخ به نیازهای نسل جوان در برابر موج دینگریزی است. سریال «معاویه» زنگ خطری است که نشان میدهد انفعال یا انکار دیگر کارساز نیست.
صاحبنظران شیعه، با الگوبرداری از دقت علمی آیتالله سیستانی و تجربه تاریخی تقریب مذاهب، و با بهرهگیری از فناوری و مشارکت مردمی، میتوانند نقشی کلیدی در این عرصه ایفا کنند. امید است این پیشنهادها مورد توجه قرار گیرد و ایران اسلامی در این مسیر سربلند باشد.
با آرزوی توفیق برای همه دلسوزان این سرزمین
انتهای پیام
[*] اعضای هیات علمی دانشگاه پیام نور