روح سازگار ایرانی، همواره توانسته بین دو آیین ملی و دینی، جمع کند بیآنکه لطمهای به هریک از آنها وارد آید. این تجربه تاریخی نشان میدهد که چهبسا مناسبترین مرجع برای تعیین تکلیف این تقارنها وجدان عمومی و ذهن جمعی مردم است. ایرانیان دینگرا بارها توانستهاند بین نوروز و عاشورا، یا شبهای قدر و شب چهارشنبهسوری، الفت و هماهنگی برقرار کنند و پاس بدارند.
سیاست شرق _ نورنیوز نوشت: تقریبا همهساله در آستانهی نوروز، تأمل درباب موضوع “ما و سنّتهای بومی” رواج مییابد و به یکی از مسائل روز تبدیل میشود. “سنّتها، آیینها و رسوم، به تعبیر جامعهشناسان، در حکم چسب اجتماعیاند و کارکرد اصلیشان انتظامبخشی و هویتبخشی به پیکرهی متکثر یک جامعهاند. هرچه رجوع به این سنتها و آیینها، هوشمندانهتر و عاقلانهتر باشد انسجام اجتماعی تقویت میشود. با اینحال نمیتوان انکار کرد که چنین رسوم و سنتهایی، خود دچار کژکارکردی میشوند و لطماتی به هویت و یکپارچگی اجتماعی میزنند.
بیراه نیست اگر کسی ادعا کند که جامعه ایرانی این روزها بیش از هر زمان دیگری به آیینهای پرمعنا و سنتهای پرسود ملّی و دینی نیاز دارد. شادی، امیدواری، دگردوستی، و همدلی،از جمله پیام های جاودانهایاند که در ذات این سنتها جای دارند و می توانند شدائد و سختیها و تنگناهای زندگی را در هر دورهای تحملپذیر کنند. آیین هایی مثل نوروز، یلدا، چهارشنبه سوری و سیزده بدر در تاریخ ایران، همواره پیونددهندهی انسانها بودهاند و نمادی برای انتقام جمعی از تیرگی و تباهی و تاریکی اند. نیاکان ما به فراست دریافته بودند که برای مقابله با مخاطرات طبیعی و انسانی، چاره ای جز تحکیم همدلی انسانی، تقویت امید جمعی و گسترش شادی ملی ندارند. این راهبرد نانوشته ایرانیان همان چیزی است که امروز از آن با تعبیر “سرمایه اجتماعی” یاد می شود. با استفاده از این اصطلاح، می توان گفت که سنت هایی همچون چهارشنبه سوری، چنان ظرفیتی دارند که می توانند ضامن حفظ و تقویت سرمایه اجتماعی باشند چراکه شبکه ارتباطات جمعی و بین الانسانی را مستحکم می کنند. این شبکه ارتباطی، بزرگترین دارایی یک جامعه به حساب می آید.
ویژگی چهارشنبهسوری امسال این است که به لحاظ زمانی، مقارن شده با شبهای ماه مبارک رمضان و خصوصا ایام منتهی به ضربت خوردن مولای متقیان، امام علی(ع). این اولین بار نیست که در تاریخ ایران،چنین تقارنهایی رقم میخورد. به حسب چرخش متفاوت ماههای قمری و شمسی، تقارنهایی از این جنس، لاجرم بارها پیش آمده است. روح سازگار ایرانی، در تمام این موارد، به بهترین شکل ممکن، توانسته است بین دو مناسبت یا آیین ملی و دینی، جمع کند بیآنکه لطمهای به هریک از آنها وارد آید. این تجربه شگفت تاریخی نشان میدهد که چهبسا مناسبترین مرجع برای تعیین تکلیف این تقارنها وجدان عمومی و ذهن جمعی مردم است. ایرانیان دینگرا بارها توانستهاند بین نوروز و عاشورا، یا شبهای قدر و شب چهارشنبهسوری یا هردو آیین دیگری، الفت و هماهنگی برقرار کنند و پاس هردو را داشته باشند. این یکی از مزیتهای روح و ذهن خلاق ایرانی در طول تاریخ بوده است.
در ایران امروز که سرمایه اجتماعی به واسطه عوامل داخلی و خارجی در معرض تهدید و چه بسا فرسایش است، رجوع هوشمند و پویا به سنتها و آیینهای تاریخی و ملی نه تنها قادر است این عوامل مخاطرهآفرین را خنثی کند بلکه میتواند پیوند و انسجام عمومی را استحکام ببخشد و از این طریق امنیت ملی را تقویت کند. آیینها و سنتهای سلیم یک جامعه، فواید و برکات فراوانی دارند. از یکسو هنجارهای مشترک زیستی برای یک واحد تمدنی میسازند؛ از سوی دیگر در فرایند جامعه پذیری و انتقال میراث اخلاقی و فرهنگی به نسلهای نوپدید کارایی دارند؛ و در وهله سوم واجد قدرتی فراوان در اشباع عاطفی شهروندان هستند.
با این تحلیل میتوان گفت سنتها و مراسم آیینی و ملی، حافظان هویت جمعی و تمامیت فرهنگی یک تمدن به حساب میآیند. البته بقا و تداوم هویت و تمامیت یک تمدن، به عوامل و علل دیگری نیز نیازمند است اما سهم آیینها و رسوم ریشهدار در این موضوع، بسیار چشمگیر است چرا که طبق تحلیل صاحبنظران، چیزی که ضامن بقای یک تمدن از درون است نظام معنایی است که میآفریند. این نظامهای معنایی، گاه در کالبد باورهای جمعی نمایان میشوند و گاه در قالب آیینها و سنتهای زیسته اجتماعی. هیچ حوزه تمدنی را نمیتوان یافت که به خلق و تحکیم باورها و نیز آیینها و سنتهای اجتماعی اقدام نکرده باشد. این سنتها و آیینها در فرایندی پیچیده توسط ذهن جمعی مردمان یک تمدن ایجاد میشود و در بستر زمان به بلوغ میرسند و مثل یک کمربند حفاظتی برای آن تمدن عمل میکنند. آیین سالانه چهارشنبه سوری را باید روی چنین محور مختصاتی مورد ارزیابی قرار داد.
روح ایرانی توگویی از زمان های دور این واقعیت را دریافته بوده که پیروزی بر شرّ و غلبه بر سیاهی و تباهی و فقر و قحطی و سایر مخاطرات طبیعی و بشری، جز در سایه تحکیم مناسبات انسانی ممکن نیست. انگار بی آنکه از تعبیر “سرمایه اجتماعی” بهره بگیرد عملا میخواسته با تقویت این موضوع، به زندگی بهتر دست یابد. میخواسته بیش از عافیتطلبی فردی، در پی مستحکم کردن شبکه ارتباطات اجتماعی باشد تا از این طریق گرانبهاترین دارایی انسان و جامعه یعنی سرمایه اجتماعی را حفظ و تقویت کند. علاوه بر این، چه بسا بتوان معنای رسم دیرینه چهارشنبه سوری را این دانست که روح ایرانی، زندگی خوب را تنها در صورتی ممکن میدانسته که از سطح فردی فراتر برود و ماهیتی جمعی و همگانی پیدا کند. به این اعتبار ایرانیان، از طریق آیینهای ملی، هم پیوند انسان با انسان را محکم میکردند؛ هم پیوند انسان با طبیعت را پاس میداشتند؛ و هم پیوند انسان با آسمان را یادآور میشدند. چهارشنبهسوری با این شیوه، سویههای اخلاقی و معنوی و اجتماعی و عاطفی دارد.
جامعه معاصر ایرانی نه تنها از چنین آیینها و رسومی بی نیاز نیست بلکه بهشدت محتاج رجوع و بازآفرینی و نوسازی آنهاست. در شرایطی که عوامل فراوانی، انسجام و یکدستی ایرانیان را تهدید میکنند و احیای سرمایه اجتماعی را با موانعی جدی روبرو میسازند باید از تمام ظرفیتهای تاریخی و مناسکی و آیینی و ملی بهره گرفت تا این سرمایه اجتماعی تقویت شود و افزایش پیدا کند. شادی، امید، و همدلی، پیشنهاد سنتها و رسوم ایرانی برای تقویت سرمایه اجتماعی است. این پیشنهاد طلایی را باید بیدرنگ پذیرفت و در زندگی جمعی به کار بست.
البته سنتها و آیینها همواره ظرفیت کژکارکرد شدن و انحراف از اثرگذاری اصیل خود را دارند. نمونههای متعددی را می توان به یاد آورد که یک سنت و آیین ملی یا مذهبی در خلال زمان، ماهیتی مغایر سرشت اصلیاش پیدا کرده و به ضد خود تبدیل شده است. براین اساس باید در رجوع به سنتها و آیینها مراقب آسیبهای محتملی که متوجه آنهاست بود. چهارشنبه سوری که نماد برکتخواهی و سلامتطلبی و مردم گرایی ایرانیان است اکنون به یک “شادی هولناک” و اضطراب ترسناک تبدیل شده است. ریشهیابی چنین انحراف و تحولی بسیار ضروری است اما بدترین برخورد با انحرافاتی که در یک سنت و رسم ملی حادث می شود حذف کل آن رسم یا خصومت ورزیدن با آن سنت است. متاسفانه اکنون در لایههایی از مدیران عرصه فرهنگ و سیاست یا امور اجتماعی، رگههای غلیظی از چنین ستیزهگری با سنتها و رسوم – ولو رسومی که به انحراف کشیده شده اند – می بینیم .
اگر ایران تاکنون از خطرات مهلک داخلی و خارجی جان به در برده و همواره از خاکستر شدائد و فجایع، مثل ققنوسی دوباره بال گشوده و سالم مانده، دلیلش روح سازگار و متعادل ایرانی بوده است. شادی و امید و همدلی، سه رکن پایدار این روح است که در سنتهایی مثل چهارشنبه سوری متبلور شده است. رسوم و سنتهای ملّی، امانتهایی تاریخی در دست ما هستند. باید قدردان شان باشیم و با حذف و اصلاح انحرافاتشان، آنها را امانتدارانه به تاریخ فردای میهن تحویل بدهیم.
انتهای پیام