در عصر دیجیتال، امنیت و رفاه به شدت به پیشرفت تکنولوژی بستگی دارد. چین و ایالات متحده بر سر نوآوری در زمینههایی مانند هوش مصنوعی و بر سر بازارها و زنجیرههای تامین فناوری پیشرفته مبارزه خواهند کرد.
سیاست شرق _ رهبران چین با ترس به ترامپ نگاه نمی کنند . آنها از اولین دوره او چیزهای زیادی یاد گرفتند. تمایل او به حمایتگرایی اقتصادی منجر به اختلافات بیشتر و افزایش تنشها میشود، اما پکن معتقد است که میتواند چنین رویاروییها را مدیریت کند.
فارین افروز، در تحلیلی نوشت: تنشهای آمریکا و چین ممکن است افزایش یابد، اما انزواگرایی او (ترامپ) به پکن کمک خواهد کرد.
سالهاست که دونالد ترامپ علیه چین دعوا کرده و آن را عامل اصلی همه مشکلات در ایالات متحده توصیف کرده است. او از کسری تجاری بزرگ واشنگتن با پکن ابراز تاسف کرده و چین را به خاطر خالی کردن مرکز صنعتی آمریکا سرزنش می کند.
او اصرار دارد که همه گیری کووید-۱۹ تقصیر چین بوده است. اخیراً، او بحران مواد افیونی ایالات متحده را به پکن متصل کرده و چین را به “حمله” به ایالات متحده با فنتانیل متهم کرده است. چین در گردهمایی ها و کنفرانس های مطبوعاتی ترامپ، به عنوان یک دشمن هیولا ظاهر شده است، دشمنی که فقط ترامپ می تواند او را تحت سلطه خود درآورد.
ترامپ در اولین دوره ریاست جمهوری خود، دهه ها سیاست ایالات متحده را با آغاز جنگ تجاری با چین تغییر داد. در حالی که او برای آغاز دوره دوم ریاست جمهوری خود آماده می شود، لفاظی های او و انتصاب هایش در کابینه نشان می دهد که او رویکرد تندرو را دو چندان خواهد کرد، که روابط پرتنش بین دو کشور قرار است بدتر شود.
اما رهبران چین با ترس به ترامپ نگاه نمی کنند . آنها از اولین دوره او چیزهای زیادی یاد گرفتند. تمایل او به حمایتگرایی اقتصادی منجر به اختلافات بیشتر و افزایش تنشها میشود، اما پکن معتقد است که میتواند چنین رویاروییها را مدیریت کند. علاوه بر این، تعهد مشکوک ترامپ به متحدان آمریکا، سایر کشورها را تشویق میکند تا از شرطبندیهای خود جلوگیری کنند و روابط خود را با پکن برای خنثی کردن غیرقابل پیشبینی بودن واشنگتن ایجاد کنند.
احتمال درگیری نظامی با ایالات متحده نیز کم است. از آنجایی که سیاست خارجی ترامپ هرگز تعهدات عمیق ایدئولوژیک را نشان نداده است، بعید به نظر می رسد که رقابت بین دو کشور ابعاد مخرب تری از جنگ سرد به خود بگیرد. ترامپ نمی خواهد درگیر جنگ شود و ترجیح می دهد بر اصلاحات داخلی تمرکز کند. او به زودی با قصد مهار چین وارد کاخ سفید خواهد شد، اما رهبران چین از بازگشت او هراسی ندارند.
پکن معتقد نیست که نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ در ایالات متحده تأثیر زیادی بر مسیر کلی سیاست ایالات متحده در قبال چین داشته باشد. مهم نیست که چه کسی وارد کاخ سفید می شود، رئیس جمهور بعدی ایالات متحده توسط یک اجماع دو حزبی حمایت می شود که چین را تهدیدی برای سلطه جهانی ایالات متحده می داند و به تلاش برای مهار چین ادامه می دهد. البته همه چیز از حکومتی به مدیریت دیگر ثابت نخواهد ماند.
در دوره دوم ریاست جمهوری خود، سیاست ترامپ در برابر چین، نه تنها با سیاست جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا، بلکه با دوره اول ریاست جمهوری خود نیز متفاوت خواهد بود. به عنوان مثال، ترامپ مناصب مهم سیاست خارجی و امنیت ملی را با افراط گرایان راست پر کرده است، که برخی از آنها کمتر از ۵۰ سال سن دارند، که نشان دهنده دورشدن از انواع مقامات ارشدی است که پس از انتخابات ۲۰۱۶ انتخاب کرد.
برخلاف آن چهرهها، که بسیاری از آنها مقامات نظامی غرق در تجربه اواخر دوران جنگ سرد بودند، زمانی که چین و ایالات متحده شرکای استراتژیک بودند، بسیاری از انتخابهای جدید او در طول ظهور شهابسنگ چین در صحنه جهانی روی سن آمدند. آنها چین را تهدید اصلی برای ایالات متحده می دانند و از سیاست های افراطی و قهری تر برای سرکوب پیشرفت های چین حمایت می کنند.
چنین رویکرد سختگیرانهای ممکن است در شرایط ژئوپلیتیکی که از دوره اول ترامپ بهطور قابلتوجهی تغییر کرده است، کارساز نباشد. هنگامی که ترامپ در سال ۲۰۱۷ وارد کاخ سفید شد، بیشتر کشورها فکر می کردند که او در مقام خود بسیار شبیه به یک رهبر متعارف، یک تصمیم گیرنده از نظر ایدئولوژیک بی طرف و از نظر اقتصادی منطقی رفتار خواهد کرد.
متحدان اصلی ایالات متحده امیدوار بودند که ترامپ به امنیت آنها متعهد باشد. پکن از ترامپ برای دیدار از چین در اولین سال ریاست جمهوری خود دعوت کرد. با وجود مخالفت ایالات متحده با الحاق کریمه به روسیه در سال ۲۰۱۴، کرملین در سال ۲۰۱۷ از ترامپ برای جشن سالانه پیروزی در جنگ جهانی دوم توسط روسیه دعوت کرد.
این بار، رهبران مایلند از کشورهای خود در برابر عدم قطعیت دور دوم ریاست جمهوری ترامپ محافظت کنند. امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه، ترامپ را در اوایل دسامبر به پاریس دعوت کرد، با این امید که به رئیس جمهور منتخب تاکید کند که اروپایی ها تصمیم گیرندگان اصلی در مورد امنیت آنها خواهند بود. آلمان و ژاپن نگران هستند که ترامپ برای تضمین حضور نظامی آمریکا در کشورهایشان، پرداخت های مالی بیشتری را مطالبه کند. دولت موقت کره جنوبی می ترسد که ترامپ از فقدان اختیاراتش برای استخراج دستاوردهای اقتصادی سوء استفاده کند. ترامپ باید با این واقعیت دست و پنجه نرم کند که روسیه و ایالات متحده اکنون در دو طرف جنگ در اوکراین قرار دارند. حمایت سیاسی و کمک های نظامی تزلزل ناپذیر واشنگتن از عملیات وحشیانه اسرائیل در غزه – که بسیاری در جهان آن را یک عمل نسل کشی می دانند – نفاق ادعاهای ایالات متحده برای حمایت از حقوق بین الملل و حقوق بشر را بیشتر آشکار کرده است.
زمان روی کار آمدن ترامپ در هشت سال پیش، پکن در مدیریت رقابت خود با واشنگتن ماهرتر شده است. می توان گفت که این رقابت به طور جدی در سال ۲۰۱۰ آغاز شده است، زمانی که باراک اوباما، رئیس جمهور ایالات متحده، “محور آسیایی” را آغاز کرد. در سالهای بعد، پکن استراتژیهای متفاوت دولتهای اوباما، ترامپ و بایدن را دنبال کرده است. اوباما و بایدن سعی کردند از طریق رویکردهای چندجانبه چین را مهار کنند در حالی که ترامپ مسیر یکجانبه تری را در پیش گرفت. با این تجربه، رهبران چین از دورنمای یک دوره دیگر ترامپ نگران نیستند و حتی دستورالعملهای راهبردی را در مورد نحوه مدیریت سیاستهای بالقوه رئیسجمهور منتخب در قبال چین در ماه نوامبر منتشر کردند. بر اساس سند منتشر شده توسط سرکنسولگری چین در لس آنجلس در ۱۷ نوامبر، پکن به “تعهد به احترام متقابل، همزیستی مسالمت آمیز و همکاری برد-برد به عنوان اصول مدیریت روابط چین و آمریکا” پایبند است. “احترام متقابل” نشان می دهد که چین در برابر هرگونه اقدام تحریک آمیز ترامپ تلافی خواهد کرد. “همزیستی مسالمت آمیز” به این معنی است که چین به دنبال تعامل با ترامپ در گفتگو در مورد مدیریت اختلافات و درگیری ها برای تثبیت روابط دوجانبه خواهد بود. و «همکاری برد-برد» به کار مشترک روی آن دسته از موضوعات جهانی که در آن چین و ایالات متحده منافع مشترکی دارند، مانند پایان دادن به جنگ در اوکراین، تدوین مقررات و دستورالعملها برای هوش مصنوعی، و مهار جریان مواد مخدر اشاره دارد.
به نظر می رسد ترامپ قصد دارد در دوره دوم ریاست جمهوری خود به حمایت گرایی اقتصادی بپردازد، به ویژه در مورد چین. او اشاره کرده است که ممکن است تعرفه های بیشتری را بر کالاهای چینی اعمال کند، محدودیت های بیشتری بر سرمایه گذاری ایالات متحده در چین و همچنین سرمایه چینی در بازار سهام ایالات متحده اعمال کند، محدودیت های بیشتری را برای همکاری های فناوری ایجاد کند و تعداد دانشجویان چینی را کاهش دهد که در این کشور تحصیل می کنند. ایالات متحده آمریکا این تصمیمات همواره منجر به اصطکاک بیشتر بین پکن و واشنگتن خواهد شد. دولت بایدن تعرفه هایی را که ترامپ در دوره اول ریاست جمهوری خود بر محصولات چینی وضع کرده بود، تمدید کرد، اما اساساً بر کنار گذاشتن چین از زنجیره های تامین فناوری تمرکز داشت. به دنبال جدا کردن همه جانبه اقتصاد ایالات متحده از چین نبود. در دوران تصدی بایدن، تجارت در بخشهای دیگر بین چین و ایالات متحده ادامه یافت، حتی با توقف همکاری در زمینه فناوریهای پیشرفته. با این حال، ترامپ در دوره دوم ریاستجمهوری خود احتمالاً برای جداسازی گستردهتر فشار بیشتری خواهد آورد و تلاش میکند تا سهم بازار محصولات چینی در ایالات متحده را به شدت کاهش دهد، از جمله کالاهایی که خارج از چین مونتاژ میشوند اما به شدت به سرمایهگذاریها و قطعات چینی وابسته هستند. پکن احتمالاً تلافی خواهد کرد. پویایی تک به تک ممکن است جنگ تجاری در حال جوش بین دو قدرت را به اوج جدیدی برساند و عواقب مخربی برای اقتصاد جهانی داشته باشد زیرا بسیاری از کشورهای دیگر برای اتخاذ سیاست های حمایت گرایانه خود تلاش می کنند.
آنجایی که ترامپ در پی تشدید جنگ تجاری است، دولت او احتمالاً فشار نظامی بر پکن را افزایش خواهد داد. ترامپ هنگام رویارویی با دشمنان، اغلب به تاکتیکهای قلدری و بلوف روی آورده است، مانند تهدیدش به حمله به کره شمالی با «آتش و خشم» پس از آزمایش موشکهای میانبرد پیونگ یانگ در سال ۲۰۱۷. مارکو روبیو، نامزد ترامپ برای وزارت خارجه، و پیت هگزث، نامزد وزارت دفاع، هر دو شاهین چینی با عقاید قوی ضد کمونیستی محسوب می شوند. اگر سنا نامزدهای آنها را تأیید کند، ممکن است تمایل ترامپ به بلوف زدن در زمانی که ایالات متحده به دنبال حل تنش های نظامی با پکن است، به ویژه در مورد مسائل دریایی در دریای چین جنوبی و درگیری ها در مورد تایوان، تشویق شود. واشنگتن ممکن است از طریق لفاظیهای خصمانه و اقدامات تکاندهنده، بحرانهایی مشابه آنچه پس از سفر نانسی پلوسی، رئیس وقت مجلس نمایندگان به تایوان در سال ۲۰۲۲ رخ داد، برانگیزد، زمانی که چین با افزایش فعالیتهای نظامی خود در تنگه تایوان و اطراف آن، به تحریک آمریکا پاسخ داد. به سختی تعجب آور خواهد بود که اگر ترامپ یا مقامات او در نهایت جرقه حوادث مشابهی را برانگیخت و باعث افزایش تنش بین چین و ایالات متحده شود.
دور دوم ریاست جمهوری ترامپ تقریباً به طور قطع تأثیری دلخراش بر گفتگوهای رسمی بین پکن و واشنگتن خواهد داشت. در دولت اوباما ، بیش از ۹۰ کانال رسمی برای گفتگو بین دو دولت وجود داشت. در پایان دوره اول ترامپ هیچ کدام وجود نداشت. ترامپ احتمالا نزدیک به ۲۰ کانال با چین را که دولت بایدن ایجاد کرده است، به حالت تعلیق در خواهد آورد و ممکن است آنها را با کانال های جدید تحت نظارت مستقیم خود جایگزین کند و نه از طریق بوروکرات های عالی رتبه. اما چین هنگام تماس با ترامپ بسیار احتیاط خواهد کرد، زیرا رهبران آنجا هنوز به یاد دارند که چگونه سفر ترامپ به پکن در نوامبر ۲۰۱۷ منجر به وخامت سریع روابط دوجانبه در ماه آینده شد، زمانی که واشنگتن وضعیت چین را به عنوان یک کشور در حال توسعه در سازمان تجارت جهانی انکار کرد.
فراتر از جنگ دولت ها، خصومت بین چین و ایالات متحده می تواند در سطح اجتماعی افزایش یابد. پوپولیسم در هر دو کشور در حال قوت گرفتن است و آتش جنگوئیسم را شعله ور می سازد. اگر ترامپ به تهدید خود مبنی بر هدف قرار دادن چین با اقدامات اقتصادی عمل کند و درگیر حملات شمشیری بیشتر شود، تنش سیاسی حاصله بین دو کشور ناگزیر به خصومت بین مردم متبوعشان خواهد شد. هم پوپولیست های آمریکایی و هم پوپولیست های چینی (گروه هایی که عمدتاً متشکل از کاربران اینترنتی رادیکال هستند که تأثیرگذاران رسانه های اجتماعی جنگویست را دنبال می کنند) علت مشکلات داخلی خود را به بدخواهی خارجی نسبت می دهند، استدلالی که توسط صاحبان قدرت تشویق می شود زیرا به راحتی سرزنش را به بیرون منتقل می کند. عامل ممکن است بهبود روابط دوجانبه دشوارتر شود زیرا فشار فرهنگی و اجتماعی کشورها را در اختلاف نگه می دارد.
دور دوم ریاست جمهوری ترامپ ممکن است تنش های فزاینده ای بین چین و ایالات متحده ایجاد کند زیرا او تلاش می کند از فشار اقتصادی و نظامی برای محدود کردن پکن استفاده کند. اما در عمل، ریاست جمهوری ترامپ ممکن است از چند جهت به نفع چین باشد. به عنوان مثال، بیعلاقگی نسبی ترامپ به مسائل ایدئولوژیک ممکن است برخی از لبههای رقابت با پکن را نرم کند. به عنوان مثال، ترامپ با چشمانش کاملاً به نتیجه نهایی دوخته شده است، به عنوان مثال، هرگز واقعاً به دفاع از حقوق بشر اهمیت نداده است. او علاقه ای به شکل دادن به نظام سیاسی چین برای انطباق با همتایان غربی خود ندارد و بنابراین بعید است که تمایلی به مداخله در امور داخلی چین داشته باشد. پکن هیچ برنامه ای برای گسترش ایدئولوژی خود در سطح بین المللی ندارد، زیرا حزب کمونیست چین بر حفظ ثبات سیاسی در داخل تمرکز دارد. درگیری های اقتصادی و استراتژیک ممکن است بین پکن و واشنگتن در دوره دوم ریاست جمهوری ترامپ افزایش یابد، اما به درگیری های ایدئولوژیکی که دو کشور را در مسیر برخورد مستقیم قرار می دهد، تبدیل نمی شود.
انزواطلبی سیاسی ترامپ – همتای دیپلماتیک حمایت گرایی اقتصادی او – ممکن است ایالات متحده را به سمت کاهش سرمایه گذاری های خود در حمایت از متحدان سنتی سوق دهد. رئیس جمهور منتخب مدت هاست که متحدان ایالات متحده را به دلیل سوار شدن بر کتهای قدرت و بزرگی ایالات متحده مورد سرزنش قرار داده است. این شکایات ممکن است متحدان ایالات متحده، اعم از کشورهای اروپایی و آسیای شرقی، را وادار کند که مزیت های محافظت بین چین و ایالات متحده را ببینند. به عنوان مثال، مورد سنگاپور را در نظر بگیرید. در سال ۲۰۱۰، با افزایش رقابت بین ایالات متحده و چین، سنگاپور استراتژی محافظت از دو قدرت بزرگ را اتخاذ کرد. این کشور به روابط اقتصادی خود با چین متمایل شد در حالی که برای امنیت به ایالات متحده متکی بود. بسیاری از کشورهای دیگر از جمله ژاپن، آلمان، فرانسه، بریتانیا و سایر کشورهای عضو آسه آن از این روند پیروی می کنند.
ریاست جمهوری ترامپ ممکن است از چند جهت به نفع چین باشد.
از سال ۲۰۲۲، جنگ در اوکراین بسیاری از کشورهای غربی را به لرزه درآورده و آنها را مجبور به همسویی بیشتر با ایالات متحده کرده است. اما اگر ترامپ همانطور که در مبارزات انتخاباتی وعده داده بود کمک های نظامی به اوکراین را کاهش دهد، ممکن است اعتماد به وعده های امنیتی ایالات متحده کاهش یابد. کشورهای اروپایی برای تقویت اقتصاد خود به گونهای که بتوانند بهتر از تلاشهای جنگی اوکراین حمایت کنند، ممکن است به محافظان صریحتری تبدیل شوند و به چین فرصتهای جدیدی برای ایجاد همکاری اقتصادی با متحدان سنتی ایالات متحده بدهند. ترامپ همچنین خود را یک صلحساز میداند و دوست دارد بتواند بگوید که جنگ در اوکراین را به پایان رساند. چین می تواند نقش سازنده ای در کمک به ترامپ برای دستیابی به این هدف ایفا کند. جنگ فقط پیامدهای منفی برای اقتصاد چین دارد و پکن از دیدن پشت آن خوشحال خواهد شد. چین روابط نزدیکی با روسیه دارد. می تواند از این نفوذ در همکاری با ترامپ برای دستیابی به یک توافق صلح موثر استفاده کند.
ترامپ همچنین به دنبال اجتناب از درگیری آشکار با چین، صرف نظر از لفاظی های تندش خواهد بود. موضوع استقلال تایوان منبع اصطکاک بین پکن و واشنگتن بوده و خواهد بود، اما بعید است که چین و ایالات متحده بر سر آن وارد جنگ شوند. در چهار سال آینده، توجه پکن به طور قابل توجهی توسط وظیفه احیای کند شدن اقتصاد این کشور جلب خواهد شد. چین زمانی که به رشد تولید ناخالص داخلی خود اهمیت می دهد، قرار نیست جدول زمانی برای اتحاد مجدد با تایوان تنظیم کند. ترامپ به نوبه خود میخواهد به عنوان یکی از بزرگترین روسای جمهور ایالات متحده، همتراز با افرادی مانند جورج واشنگتن و آبراهام لینکلن، در تاریخ ثبت شود. برای این منظور، او بر اصلاحات داخلی و ایجاد یک اقتصاد قوی در داخل تمرکز خواهد کرد. او نمیخواهد درگیر موضوع تایوان شود و خطر وارد شدن به جنگ بین قدرتهای بزرگ را بپذیرد – به هر حال، او بسیار مفتخر است که در دوره اول ریاست جمهوری خود حتی یک جنگ را شروع نکرده است.
کسانی که پیش بینی یک جنگ سرد تاریک بین چین و ایالات متحده ترامپ را دارند، در اشتباه هستند. رقابت ایالات متحده با چین بر سر ایدئولوژی نیست – همانطور که با اتحاد جماهیر شوروی بود – بلکه بر سر فناوری است. در عصر دیجیتال، امنیت و رفاه به شدت به پیشرفت تکنولوژی بستگی دارد. چین و ایالات متحده بر سر نوآوری در زمینههایی مانند هوش مصنوعی و بر سر بازارها و زنجیرههای تامین فناوری پیشرفته مبارزه خواهند کرد. آنها – و قطعاً در دوران ترامپ – به دنبال تبدیل دیگران به ایدئولوژی حکومتی مطلوب خود نیستند. اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده، به ترتیب از جنگ های نیابتی برای گسترش کمونیسم و سرمایه داری استفاده کردند. به ویژه جنوب جهانی هنوز هم پژواک ویرانی ها و تحولاتی را که این جنگ ها در سراسر جهان به راه انداخته اند احساس می کند. اما امروزه درگیری های نیابتی بین قدرت های بزرگ، هدف چندانی ندارد. پکن هیچ علاقه ای به تغییر ایدئولوژی کشور دیگری ندارد. به همین ترتیب، ترامپ هیچ علاقهای به اشاعه ارزشهای آمریکایی، هر چه که فکر میکند، ندارد. او جنگ در اوکراین را یک جنگ نیابتی علیه روسیه می داند و این تلاش را کاملاً قابل اعتراض می داند. دلیلی وجود ندارد که او جنگ نیابتی را علیه چین از طریق تنگه تایوان یا دریای چین جنوبی به راه بیندازد. به هر حال، چین منابع اقتصادی و نظامی بسیار بیشتری نسبت به روسیه دارد.
در رقابت قدرتهای بزرگ، سیاست خارجی، اغلب میتواند نقش دوم را نسبت به سیاست داخلی داشته باشد. اگرچه انزواطلبی ترامپ قطعاً فرصت هایی را برای پکن ایجاد می کند، تا روابط خود با متحدان ایالات متحده را بهبود بخشد، اما اصلاحات در داخل واقعاً مسیر رقابت بین دو قدرت را تعیین می کند. در حال حاضر، هم رهبران چین و هم تیم ترامپ، بیشتر به مسائل داخلی مشغول هستند تا مسائل خارجی. اگر رهبران چین در اجرای اصلاحات بهتر از ترامپ در چهار سال آینده عمل کنند، چین شکاف قدرت با ایالات متحده را کاهش خواهد داد. اما اگر ترامپ در این زمینه بهتر از چین کار کند – و از درگیریها و درگیریهای خارجی آسیبرسان اجتناب کند – شکاف قدرت بین دو کشور بزرگتر خواهد شد.
انتهای پیام