بعد از شکست مصر و سوریه از اسراییل در جنگ یوم کیپور، دولت مصر روزنامه نگاران را به جرم جاسوسی، محاکمه کرد، اما در سال ۲۰۰۲ بود که معلوم شد کسی که خبر حمله مصر و اطلاعات حساس را با اسم مستعار "فرشته" به اسراییل میداد، "اشرف مروان" داماد جمال عبدالناصر، رئیس جمهور پیشین مصر بود!
سیاست شرق _ در ژوئیهی ۱۹۷۰، مردی مصری در لندن پا به باجهی تلفنی گذاشت، شمارهی سفارت اسرائیل را گرفت و پیشنهاد همکاری داد. این شروع ماجرایی شگفتانگیز و پر فرازونشیب بود که سالها بر تاریخ خاورمیانه سایه گسترد و چهبسا تبعاتش هنوز نیز ادامه داشته باشد.
این مرد کسی نبود، جز «اشرف مروان»، داماد جمال عبدالناصر، که آرون برگمان، نویسندهی کتاب «جاسوسی که سقوط کرد»، پرده از راز بزرگ او برداشت. هرچند داستان اطلاعاتی_جاسوسی و فرجام غریب آن همواره محل مناقشه بوده است.
«اشرف مروان»، مردی مصری بود که به حلقهی سیاستمداران و دولتمردان کشورش راه یافت و پلههای ترقی را پیمود. او با دختر «جمال عبدالناصر»، رهبر بزرگ جهان عرب و رئیسجمهور مصر از ۱۹۵۴ تا ۱۹۷۰، ازدواج کرد.
پس از درگذشت ناصر در سال ۱۹۷۰، معاونش انور سادات جانشین او شد. سادات اشرف مروان را برکشید و او را دست راست خود کرد. بدین ترتیب مروان در حساسترین بزنگاههای سیاسی کشور، کنار سادات بود و در جلسات مهم، او را همراهی میکرد، چه در داخل کشور و چه در سفرهای خارجی، خصوصاً در آستانهی جنگ سال ۱۹۷۳میان اسرائیل و مصر، مشهور به یوم کیپور.
بعد از شکست مصر و سوریه از اسراییل در جنگ یوم کیپور، دولت مصر روزنامه نگاران را به جرم جاسوسی، محاکمه کرد، اما در سال ۲۰۰۲ معلوم شد کسی که خبر حمله مصر و اطلاعات حساس را با اسم مستعار “فرشته” به اسراییل میداد، “اشرف مروان” داماد جمال عبدالناصر، رئیس جمهور پیشین مصر بود!
او به سبب ارتباط تنگاتنگ با دو رئیسجمهور مصر، از حساسترین اسرار سیاسی کشور باخبر میشد؛ اما زندگی مروان روی دیگری هم داشت. او در همان زمان که به ناصر و سادات خدمت میکرد، در کسوت جاسوسی بلندپایه به خدمت اسرائیل، این دشمن قسمخوردهی مصر، نیز درآمده بود و اطلاعات کشورش را در اختیار موساد، سازمان اطلاعات اسرائیل میگذاشت.
«آرون برگمان»، نویسنده کتاب «جاسوسی که سقوط کرد» میگوید: «هر آدمی در زندگیاش لحظاتی را تجربه میکند که بر صفحهی ذهنش حک میشوند و تا پایان عمر با او باقی میمانند. من هم چنین لحظاتی را تجربه کردهام و بهخصوص یکیشان کاملاً در ذهنم مانده است، لحظهای که خبر مرگ هولانگیز «اشرف مروان» را شنیدم، جاسوس مصری موساد.»
نام این جاسوس کاملاً محرمانه مانده بود تا اینکه من در دسامبر ۲۰۰۲ آن را فاش کردم. درواقع من نخستین مورخی بودم که پرده از این راز برداشت و به تفصیل به این بلندپایهترین جاسوس اسرائیل و چهبسا مهمترین جاسوس در تاریخ جاسوسی مدرن پرداخت؛ اما آنچه در ابتدا، لحظهای پرافتخار و نقطهی اوج کارنامهی حرفهای من به نظر میرسید، بدل به کابوسی تمامعیار شد، چرا که «اشرف مروان» چند سال بعد به شکل مرموزی درگذشت؛ حتی حالا هم که سالها از آن اتفاق میگذرد، هنوز میتوانم لحظهی شنیدن خبر مرگش را کموبیش با تکتک سلولهای بدنم تجربه کنم.
جسد اشرف مروان، داماد جمال عبدالناصر، رئیس جمهور پیشین مصر و مظنون به جاسوسی برای اسرائیل، در خارج از آپارتمانش در مرکز لندن در شرایطی “غیرقابل توضیح” پیدا شد.
اعتقاد بر این است که این سرمایهدار با ارتباط خوب از بالکن طبقه چهارم در تراس خانه کارلتون مشرف به پارک سنت جیمز سقوط کرده است.
سخنگوی اسکاتلند یارد نتوانست نام این مرد را تایید کند اما گفت: “مرگ به عنوان غیرقابل توضیح تلقی می شود.”
پدربزرگ ۶۲ ساله در میان بحث و جدل در مورد نقش او در دنیای اطلاعات و تجارت درگذشت. آقای مروان، که یکی از اعضای حلقه نزدیک انور سادات، رئیس جمهور سابق مصر نیز بوده است، مظنون به اطلاع رسانی به اسرائیلی ها درباره آغاز جنگ یوم کیپور در سال ۱۹۷۳ بود.
او سهامدار سابق باشگاه فوتبال چلسی بود و فهرست رنگارنگی از همکاران مختلف داشت. بر اساس گزارشها، این افراد شامل عدنان خاشقجی، فروشنده اسلحه، کن بیتس، رئیس سابق چلسی و همچنین مالک لیدز یونایتد، محمد آل فاید، صاحب هرودز و رهبر لیبی، سرهنگ معمر قذافی می شد.
برخی از سیاستمداران مصری خواستار تحقیق درباره گزارشهایی شدهاند که نشان میداد مروان یک عامل مضاعف و جاسوس برای اسرائیل بوده است.(گاردین )
نویسنده کتاب «جاسوسی که سقوط کرد» میگوید: گوشیام زنگ میخورَد. تماسی از خارج است و بعد گفتوگویی کوتاه: خبر را شنیدی؟ کدام خبر؟ طرف مرده است. کی؟ مروان. اشرف مروان. از بالکن افتاده پایین. حالا یا خودش پریده یا هلش دادهاند.
هر آدمی در زندگیاش لحظاتی را تجربه میکند که بر صفحهی ذهنش حک میشوند و تا پایان همانجا خشکم میزند، وسط راه میانبری که مرا از محل کارم به خانه میرساند، دنیا دور سرم میچرخد. پاک گیج شدهام. سعی میکنم خودم را جمعوجور کنم. آن روز قرار بود مروان را در شهر ببینم. روز قبلش زنگ زده بود. به نظر میرسید مشکلی پیش آمده است. مضطرب و وحشتزده بود. قرار گذاشتیم فردا نزدیک محل کارم در کینگز کالج همدیگر را ببینیم. گفت فردا دوباره تماس میگیرد تا زمان و محل دقیق قرارمان را معلوم کنیم؛ اما دیگر تلفن نکرد و من هم منتظر نماندم و راهی خانه شدم و حالا این خبر هولناک.
گاد شیمرون، افسر سابق موساد، آژانس اطلاعاتی اسرائیل، که تاریخ دان نظامی شده است، به رویترز گفت: «ما اکنون با شهادت جاسوسان اسرائیلی که سالها پس از جنگ یوم کیپور علنی شدهاند، میدانیم که مروان کسی بود که به موساد خبر داد.”
در کتابی در سال ۲۰۰۴ ادعا شده بود که آقای مروان به اسرائیل هشداری زودهنگام درباره شروع جنگ داد، اما رهبران اسرائیل به آن توجهی نکردند و با حمله مصر و سوریه غافلگیر شدند.
در دهه ۱۹۶۰ به عنوان دستیار ناصر مشغول به کار شد و با دخترش مونا ازدواج کرد.
گزارش شده است که آقای مروان ابتدا در سال ۱۹۶۹ وارد سفارت اسرائیل در لندن شد و داوطلبانه اطلاعات داد و ابتدا رد شد، اما بعداً توسط موساد استخدام شد.
پس از مرگ ناصر در سال ۱۹۷۰، مشاور سیاسی و امنیتی انور سادات در دوران ریاست جمهوری او شد.
بر اساس روایت های تاریخی او در مقطعی حساس در دهه ۷۰ میلادی و به در خواست و پیشنهاد خودش با اسم رمز «فرشته » برای سرویس اطلاعاتی اسراییل موساد کار کرده است .
اما عده ای از تحلیل گران او را فردی طرفدار صلح میان اعراب و اسراییل می دانند و در مقطعی که همزمان برای مصر و اسراییل فعالیت داشته است. براساس مستندی که شبکه الجزیره در مورد این جاسوس منتشر کرده است، برخی از اسنادی که وی در اختیار اسراییلی ها گذاشته است هنوز محرمانه است . در این مستند برخی از تحلیل گران تاکید دارند که وی جاسوس دو جانبه بوده است.
انتهای پیام