... امروز: شنبه - ۰۳ آذر - ۱۴۰۳
تحلیلگران ۰۷ خرداد ۱۴۰۳ - 7:43 ب.ظ زمان تقریبی مطالعه: 2 دقیقه
کپی شد!
0

نگهبانان قدرت از «دریچه رسانه»

آنها کسانی که به اصطلاح پیش نویس تاریخ را می نویسند را وادار به پاسخ گویی کردند و بدین ترتیب شاید روند تاریخ نگاری مدرن را تغییر داده باشند. آنها مسلماً «چک سفید امضای اخلاقی که ریچارد درایتون به آن اشاره کرده است را، پاره کرده اند.

سیاست شرق _ کتاب «نگهبانان قدرت»، نوشته «دیوید ادواردز» و «دیوید کرومول»، ترجمه «محمد معمارایان»، از جمله کتاب هایی است که به بررسی نقش رسانه ها، در نگهبانی از قدرت و همچنین تحریف حقیقت یا کتمان آن، در غرب می پردازد، نقش هایی که می توانند، در هر جامعه ای وجود داشته باشد.

پس از حملات سهمگین ائتلافی از متحدین به رهبری ایالات متحده به عراق در ۲٠٠۳ و اشغال این کشور، روزنامه گاردین، در ۱٠ می ۲٠٠۵، یادداشتی را با عنوان «یک چک سفید امضای اخلاقی»، به قلم «ریچارد درایتون» منتشر نمود که حاوی این مطلب بود:

«جنگ خوب، سند شصت سال جنگ سازی [بعدی] را امضاء کرد. آن جنگ به چک سفید امضای اخلاقی برای قدرتهای بریتانیا و آمریکا تبدیل شد. ما با بر مبنای توسل مستقیم و تلویحی به جنگ علیه فاشیسم، مدعی حق بمباران، ضرب و جرح و زندانی کردن بدون محاکمه افراد شدیم. وقتی درگیر جدال با دوستان مستبدی مانند نوریکا ، میلوشویج یا صدام می شویم، از برچسب هیتلر برای آنها استفاده می کنیم. در جنگ خوب علیه این افراد همه امور و اعمال بد فراموش شدنی هستند.

در جنگ سرد، غایت «عمل بد»، تهدید به استفاده از سلاح های هسته ای بود. اکنون پرونده های رسمی که از طبقه بندی خارج شده اند، افشا می کنند که پروپاگاندای ما و آنها در دوران جنگ سرد، عمدتاً یک قصه جعلی بود. اسناد برنامه ریزی بریتانیا در دهه ١٩٦٠، آنچه اروپایی ها تهدید شوروی در اکثر نقاط دنیا قلمداد می کردند را، اغراق شده و غیر واقعی حتی برای خاورمیانه قلمداد کرده و عملا طرد می کردند. جنگ سرد واقعی را دولت های ما و نه علیه روس ها، بلکه علیه مردمان سیاه پوست و دورگه در فقر زده ترین نقاط دنیا پیش بردند. آن جنگ بیشتر بین شمال و جنوب، بین فقیر و غنی، بین بزرگ و کوچک بود تا بین شرق و غرب در واقع هر چه خصم کوچک تر باشد تهدید او بزرگتر است، چرا که پیروزی طرف ضعیف، می تواند به سایر ملت های ضعیف سرایت کند.

آخرین موارد چیزهای بد مانند بمباران هدف های غیر نظامی توسط بمب های خوشه ای آمریکا و بریتانیا و استفاده آنها از ناپالم و مصرف اورانیوم ضعیف شده در عراق و افغانستان تحت عنوان فتوحات وحشیانه گزارش نمی شوند، بلکه نام آزادسازی ناقص بر آنها گذاشته می شود و با اسطوره های «جنگ خوب» و «جنگ سرد» توجیه می شوند، مهمترین ابزار انتقال این اسطوره ها آن بسط بی ریخت نظم حاکم در جوامع غربی است، که «رسانه ها» نام دارد.

بخش عمده این رک گویی ها بر روی اینترنت رخ می دهد، در فضایی که این رسانه ها باید پاسخ گوی نقش خود در مسائل مهم روز، از قبیل رسوایی حمله و اشغال عراق باشند. اینجاست که پرسش های ممنوعه مطرح می شوند، مثلاً: آیا روزنامه نگارانی که به جای افشای دروغ های بلر(Tony Blair) و بوش(George W.Bush) به تقویت آن پرداختند، شریک جنایت های رخ داده در عراق هستند؟

این مسئله بارها در یک وب گاه بریتانیایی مهم به نام « دریچه رسانه» (www.medialens.org) مطرح شده است.

بنیان گذاران و نویسندگان دریچه رسانه»، یعنی دیوید ادواردز و دیوید کرومول ، در کوتاه مدت نفوذی فوق العاده یافتند. آنها کسانی که به اصطلاح پیش نویس تاریخ را می نویسند را وادار به پاسخ گویی کردند و بدین ترتیب شاید روند تاریخ نگاری مدرن را تغییر داده باشند. آنها مسلماً «چک سفید امضای اخلاقی که ریچارد درایتون به آن اشاره کرده است را، پاره کرده اند و نشان داده اند «حق بمباران ضرب و جرح و زندانی کردن افراد بدون محاکمه چه فساد اخلاقی بزرگی است.

اگر در دوران حمله و اشغال عراق، پروژه «دریچه رسانه» فعال نبود، عمق آن فاجعه شاید فراموش می شد و در دل تاریخ بد، مخفی می ماند.

پس از کتاب «ساخت رضایت» از نوام چامسکی و ادوارد هرمان ، دیگر چنین راهنمای نافذ و عالمی برای فهم انبوه دستور کارها و منافع ویژه رسانه ها نداشته ایم، در واقع آنها وظیفه روزنامه نگاران واقعی را انجام داده اند: آنها واقعیت را نشان داده و اشتباه ها را تصحیح کرده اند.»

انتهای پیام

مطالب مرتبط
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

language »