... امروز: سه شنبه - ۱۳ آذر - ۱۴۰۳
اجتماعی ۲۸ شهریور ۱۴۰۲ - 1:35 ب.ظ زمان تقریبی مطالعه: 8 دقیقه
کپی شد!
0

کاریزما و شخصیت های کاریزماتیک

کاریزما یک ویژگی خاص است که افراد بهره‌مند از آن می‌توانند با تکیه بر این ویژگی با دیگران ارتباط برقرار کرده، بر روی آن‌ها نفوذ داشته و الهام‌بخش آن‌ها باشند.

سیاست شرق _ صفت‌ها و ویژگی‌های بسیاری وجود دارند که به سادگی می‌توانیم مصداق‌های آن‌ها را تشخیص دهیم. اما اگر بخواهیم آن ویژگی‌ها را تعریف کنیم،‌ با مشکل مواجه می‌شویم. مثلاً اگر بگویند چند نمونه انسان زیبا، منظرهٔ زیبا یا کار هنری زیبا نشان‌مان بده، بدون مشکل می‌توانیم این کار را انجام دهیم. اما اگر در ادامه بپرسند «تعریف زیبایی چیست؟» گرفتار می‌شویم. چگونه باید زیبایی را در چند کلمه تعریف کنیم؟

کاریزما و کاریزماتیک بودن هم همین وضعیت را دارد. همهٔ ما به سادگی می‌توانیم چند نمونه از افراد کاریزماتیک را در عالم مدیریت یا سیاست مثال بزنیم. اما اگر بگویند «حالا که چند فرد کاریزماتیک را نام بردی، ویژگی های افراد کاریزماتیک را هم بگو» یا این‌که «بگو کاریزماتیک بودن یعنی چه؟» مشکل شروع می‌شود.

معنی کلمه کاریزما چیست؟

مانند بسیاری از کلمه های زبان انگلیسی برای آشنایی با ریشه کلمه کاریزما و معنی کاریزماتیک بودن باید به سراغ ادبیات یونان و روم برویم. اما جستجو در آن‌جا هم نمی‌تواند پاسخ مطمئنی دربارهٔ معنای کاریزما به ما ارائه دهد. اختلاف‌نظر دربارهٔ معنی کلمه کاریزماتیک زیاد است و هیچ‌کس نتوانسته به یک جمع‌بندی نهایی برسد.

ظاهراً کلمهٔ کاریزما تقریباً با همین تلفظ (البته به شکل χάρισμα) حداقل سه‌هزار سال پیش هم در نوشته‌های یونانی به کار می‌رفته و به‌نظر می‌رسد ریشه لغوی آن ربطی به «هدیه» داشته است. بر اساس این فرض، کلمهٔ Charity به معنای کار خیر هم باید از همین ریشه باشد (+).

اگر این معنای کاریزما را بپذیریم، کسی که کاریزما دارد، هدیه‌ای از خدایان دریافت کرده و استعدادها و توانایی‌های ویژه‌ای دارد. در زبان انگلیسی همین الان هم اصطلاح gifted به همین معنا به‌کار می‌رود.

این معنای کاریزما با آن‌چه در اسطوره‌شناسی یونانی از «خاریس» (در انگلیسی با تلفظ  Charis) روایت می‌شود هم‌خوانی دارد: دختری زیبا و افسانه‌ای که نماد زیبایی و جذابیت بوده و خدایان، این جذابیت را به او هدیه داده بودند.

بعد از گذشت چندهزار سال، آن داستان‌ها و افسانه‌ها فراموش شده، اما خود واژه زنده است و طیف گسترده‌ای از مفاهیم را از ابهت، جذابیت، خاص بودن و جذبه داشتن تا معنویت، قدرت و تأثیرگذاری منتقل می‌کند.

شخصیت کاریزماتیک یعنی چه؟

همان‌طور که گفتیم، محققان و صاحب‌نظران مختلف، کاریزما را به شکل‌های گوناگون تعریف می‌کنند و شخصیت کاریزماتیک از نظر هر یک از آن‌ها معنای متفاوتی دارد.

برای این منظور تعریف کاریزما از منظر رونالد ریجو (Ronald Riggio) را انتخاب کرده‌ایم (+). نام او را در فارسی گاهی به شکل ریگیو هم می‌نویسند:

تعریف کاریزما

کاریزما یک ویژگی خاص است که افراد بهره‌مند از آن می‌توانند با تکیه بر این ویژگی با دیگران ارتباط برقرار کرده، بر روی آن‌ها نفوذ داشته و الهام‌بخش آن‌ها باشند.

این الهام‌بخشی و ارتباط صرفاً بر پایهٔ منطق نیست. بلکه در عمیق‌ترین سطوح عاطفی و احساسی هم اتفاق می‌افتد.

انسانهای کاریزماتیک از نگاه دیگران جذاب به نظر می‌رسند و معمولاً در برقراری ارتباط اثربخش هم بسیار ماهرند.

꧁꧂کاریزما با رویکرد مذهبی و معنوی

از ابتدای تاریخ انسان تا اوایل قرن بیستم کاریزما تقریباً معنی یکسانی داشته است؛ نوعی جذبه و شکوه معنوی. معمولاً در کتاب‌ها توضیح می‌دهند که متکلمان مسیحی در قرن اول میلاد مسیح بحث کاریزمای معنوی را آغاز کردند. اما واقعیت این است که پادشاهان هم هر جا فرصتی بوده، سعی می‌کرده‌اند زیر چتر مذهب و اعتقادات مذهبی قرار بگیرند و خود را نور آسمان‌ها و زمین یا نمایندهٔ خداوند بر زمین معرفی کنند. احتمالاً همین نکته باعث شده است که کلمهٔ «فرهمندی» به عنوان معادل فارسی کاریزما انتخاب شود (فره ایزدی و …).

این نوع نگاه به کاریزما تا اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم ادامه داشت و کمتر کسی به تعریف علمی کاریزما فکر می‌کرد.

꧁꧂کاریزما از منظر روانشناسی

در نیمه‌های قرن بیستم، روانشناسان به سراغ کاریزما رفتند. بخش قابل‌توجهی از مطالعات و نظریه‌های کاریزما که اکنون می‌خوانیم و می‌آموزیم، از سوی روانشناسان مطرح شده‌اند.

روانشناسان بیش از هر چیز به ویژگی های افراد کاریزماتیک و تأثیر شرایط محیطی بر شکل‌گیری کاریزما توجه داشته‌اند. مثلاً دربارهٔ این پرسش تحقیق کرده‌اند که آیا کاریزماتیک بودن یک ویژگی اکتسابی (حاصل یادگیری و تلاش و تمرین) است یا این که ویژگی‌های دیگر (از میراث ژنتیکی یا بحران‌های محیطی) کاریزما را به وجود می‌آورند؟ از آن‌جا که موضوع رابطه میان انسانها برای روانشناسان جذاب است، در مقالات روانشناسی این سوال را هم زیاد می‌بینیم که رابطهٔ مخاطبان و پیروان با فرد کاریزماتیک چگونه است؟ مثلاً بر اساس چه معیارهایی کاریزما را ارزیابی می‌کنند و در چه شرایطی تصمیم می‌گیرند در برابر فرد کاریزماتیک کرنش کرده یا پیروی از او را بپذیرند؟

همان‌طور که می‌دانید، در روانشناسی رویکردهای مختلفی وجود دارد و طرفداران هر رویکرد، نگاه متفاوتی را برای تحلیل پدیده‌ها به‌کار می‌گیرند.

برخی روانشناسان فرویدی معتقدند که نگاه مردم به افراد کاریزماتیک، مانند نگاه کودک به والدین است. انسان‌ها پس از این‌که از ضعف خود آگاه می‌شوند، به جستجوی افراد کاریزماتیک برمی‌خیزند و سعی می‌کنند در آن‌ها ویژگی‌هایی را بیابند که بتواند خلاء‌ها و ضعف‌هایشان را پوشش دهد. گاهی از این روانشناسان می‌شنویم که حتی لهجه یا پوشش متفاوت و به‌طور کلی هر تفاوت یا ابهامی که فرد کاریزماتیک را دورتر یا بالاتر از افراد عادی جلوه دهد، می‌تواند باور به کاریزمای فرد را افزایش دهد.

کاریزما یک ویژگی خاص است که افراد بهره‌مند از آن می‌توانند با تکیه بر این ویژگی با دیگران ارتباط برقرار کرده، بر روی آن‌ها نفوذ داشته و الهام‌بخش آن‌ها باشند.

این الهام‌بخشی و ارتباط صرفاً بر پایهٔ منطق نیست. بلکه در عمیق‌ترین سطوح عاطفی و احساسی هم اتفاق می‌افتد.

انسانهای کاریزماتیک از نگاه دیگران جذاب به نظر می‌رسند و معمولاً در برقراری ارتباط اثربخش هم بسیار ماهرند.

روانشناسان دیگری هم بوده و هستند که کاریزما را با تکیه بر رویکرد صفاتی بررسی می‌کنند. آن‌ها بر این پرسش متمرکز هستند که «آیا مجموعه‌ای از صفات شخصیتی وجود دارد که بگوییم افراد کاریزماتیک از آن بهره‌مند هستند و هر کس از این صفات بهره‌مند باشد می‌تواند به رهبری کاریزماتیک تبدیل شود؟»

تحلیل کاریزما از منظر روانشناسی همواره جذاب بوده و هنوز هم کتابها و مقالات متنوعی در حوزه روانشناسی کاریزما منتشر می‌شود.

꧁꧂کاریزما از منظر جامعه شناسی و علوم سیاسی

بیش از یک قرن است که جامعه‌شناسان و نظریه‌پردازان علوم سیاسی علاقهٔ ویژه‌ای به کاریزما و رهبران کاریزماتیک نشان داده‌اند. این علاقه کاملاً قابل‌درک است. با یک مرور ساده به تاریخ و بررسی رهبران بزرگ، کسانی را می‌بینیم که قدرت رسمی چندانی نداشته‌اند (مثلاً گاندی و ماندلا). اما با جذبه شخصی و نفوذ در دیگران توانسته‌اند تحولات بزرگ اجتماعی و جنبش های اجتماعی و سیاسی تأثیرگذار پدید آورند.

علاوه بر این رهبران و سیاستمدارانی را می‌بینیم که به‌طرز شگفت‌انگیزی بخش بزرگی از مردم را با خود همراه کرده و به کارهای دیوانه‌وار و غیرقابل‌درک وادار کنند (مثلاً هیتلر و استالین). طبیعی است که جامعه‌شناسان و نظریه‌پردازان سیاست منشاء قدرت و مشروعیت این نوع افراد کاریزماتیک را بررسی کنند و ببینند چه رفتارها و ویژگی‌هایی باعث می‌شود چنین افرادی چنان ظرفیت عظیمی برای تغییر ساختارهای اجتماعی و سیاسی به‌دست آورند.

در میان این طیف (جامعه‌شناسان و نظریه‌پردازان علوم سیاسی) اولین کسی که دربارهٔ کاریزما صحبت کرد، ماکس وبر بود (اوایل قرن بیستم). ماکس وبر سخنرانی‌ای دربارهٔ حرفهٔ سیاست انجام داد که بعداً در قالب جستاری با نام Politics as a Vocation منتشر شد (جستار چیست؟). او در آن جستار توضیح می‌دهد که برای مشروعیتِ تسلط بر دیگران، سه منبع قدرت وجود دارد:

  • تسلط و اقتدار مبتنی بر سنت
  • تسلط و اقتدار مبتنی بر کاریزما
  • تسلط و اقتدار مبتنی بر قانون

تسلط مبتنی بر سنت را می‌شناسیم: او «رئیس قبیله است» یا «او سلطان است.» قبیله همیشه رئیس رئیس داشته. مملکت همیشه سلطان داشته. پس الان هم باید او بالای سر ما باشد.

تسلط مبتنی بر قانون را هم درک می‌کنیم: بر اساس قانون، او الان رئیس‌جمهور یا نخست‌وزیر یا مدیرعامل منتخب هیئت‌مدیره است. من باید از او تبعیت کنم چون قانون از او حمایت می‌کند و اگر به حرف او و ترجیحات او توجه نکنم، ناگزیر باید به قانون پاسخگو باشم (تمکین به خاطر قانون).

اما آن‌چه در حرف‌های وبر برای ما مهم است، تسلط مبتنی بر کاریزماست: او قهرمان است. او اعتمادبه‌نفس بسیار زیادی دارد. او توانمند‌تر از من، برتر از من و دارای استعدادهای خاص و فراتر از عرف انسانی است. موهبتی در او هست که در من نیست و من باید حرف او را بپذیرم. یا بهتر است برای رسیدن به هدف، مسیری را که او پیشنهاد می‌کند دنبال کنم:

این نکته توجه کنید که وبر کاریزما را از نگاه مردم (به عنوان ناظر) تعریف می‌کند. به عبارتی از نگاه وبر وقتی می‌گوییم آن آقا یا خانم کاریزما دارد،  لازم است بگوییم برای چه کسی و از دید چه کسانی کاریزما دارد.

وبر همچنین اشاره می‌کند که قدیمی‌ترین نمونه‌های تاریخی کاریزما را در رهبران مذهبی سراغ داریم. و نیز به این نکته اشاره می‌کند که بخش مهمی از رابطه فرد کاریزماتیک با پیروان و طرفدارانش از جنس احساسی است. احساساتی که معمولاً در ترس و امید ریشه دارند. او هم‌چنین به نقش شرایط اجتماعی هم توجه دارد. مثلاً‌ این‌که در شرایط بحران اجتماعی بیشتر احتمال دارد که رهبران کاریزماتیک ظهور کنند.

هنوز هم تعریف کاریزما در علوم اجتماعی و میان جامعه شناسان کم‌و‌بیش به تعریف وبر نزدیک است.

꧁꧂کاریزما از منظر اخلاق

کاریزما یک نوع قدرت است و مثل هر قدرت دیگر می‌تواند در مسیر اخلاقی، ضداخلاقی یا غیراخلاقی به کار گرفته شود. چنان‌که ریچارد پرلوف می‌گوید (+): «کاریزما به همان اندازه که می‌تواند به کار مارتین لوتر کینگ بیاید، برای هیتلر هم مفید است و همان‌قدر که گاندی از کاریزما بهره می‌برد، بن لادن هم آن را به‌کار می‌گیرد.» پس طبیعی است که متخصصان و متفکران اخلاق به موضوع کاریزما علاقه داشته باشند و جنبه‌های اخلاقی کاریزما را بررسی کنند.

در سال‌های اخیر علاقه به بحث اخلاق در به‌کارگیری کاریزما بیشتر شده و از زوایای مختلف به آن پرداخته می‌شود؛ از کاریزما در خدمت جنبش‌های سازنده اجتماعی تا کاریزمای رهبران فاشیست تا به‌کارگیری کاریزما در کلاهبرداری.

تری پرایس (Terry Price) یکی از افراد مطرح در حوزهٔ اخلاق رهبری و کاریزما محسوب می‌شود.

کنستانتین تسکی (گاهی تسخای نوشته می‌شود) نمونه‌ای از کسانی است که به جای بزرگ کردن قلمرو رهبری، مفهوم کاریزما را وسیع در نظر می‌گیرند. این گروه از محققان می‌‌گویند: کاریزما یعنی تأثیرگذاری خارق‌العاده (بیشتر از حد عادی) و توانایی جلب نظر و توجه دیگران و برانگیختن آن‌ها در راستای هدفی که فرد مد نظر دارد. هر کسی در یک تعامل روزمره با فرد دیگر هم این ویژگی‌ها را داشته باشد، کاریزماتیک است و لازم نیست برای یافتن افراد کاریزماتیک جهان فقط به دنبال رهبران بزرگ سیاسی و مذهبی یا مدیران شرکت‌ها باشیم.

منبع: متمم

انتهای پیام

مطالب مرتبط
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

language »