... امروز: سه شنبه - ۱۳ آذر - ۱۴۰۳
تحلیلگران ۲۱ خرداد ۱۴۰۲ - 3:30 ب.ظ زمان تقریبی مطالعه: 14 دقیقه
کپی شد!
0

عادل عبدالمهدی: آمریکا، نوعی توازن بین تروریست ها و دشمنانشان برقرار می کند

عبدالمهدی: گاهی آمریکایی ها رهبران القاعده و داعش را هدف قرار می دهند، اما بدون هیچ تلاشی برای از بین بردن کامل این سازمان ها، نوعی توازن بین تروریست ها و دشمنانشان برقرار می کنند؛ این در سوریه و جاهای دیگر مشهود است.

سیاست شرق _ «عادل عبدالمهدی»، نخست‌وزیر سابق عراق، در مصاحبه ای بخشی از چالش‌ها، وضعیت مبارزه با تروریسم، ریاست پل برمر بر عراق، شهادت سردار سلیمانی، روابط عراق با ایران و آمریکا و همچنین جنجال‌هایی را که طی دوره دو ساله کوتاه‌شده‌اش ، که با آشفتگی‌های سیاسی و اقتصادی همراه بود، بیان نمود.

عادل عبدالمهدی، نخست وزیر عراق از اکتبر ۲۰۱۸ تا مه ۲۰۲۰، در یکی از پر فراز و نشیب ترین دوره های تاریخ معاصر این کشور ظاهر شد.

او که بین روابط با واشنگتن و تهران و بدتر شدن بحران اقتصادی گرفتار شده بود، در نهایت در برابر اعتراضات مردمی و خشونت های نیروهای دولتی در این رابطه، استعفا داد.

عبدالمهدی در یک مصاحبه رسانه‌ای اختصاصی با The Cradle، صراحتاً جزئیات آن روزهای سخت و منافع خارجی – به‌ویژه آمریکا و انگلیس – را که در هرج‌ومرج، تروریسم، فرقه‌گرایی و وابستگی‌های اقتصادی که امروز عراق را فراگرفته است، شرح داد.

عبدالمهدی از تلاش‌های دولت دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا برای ایجاد واقعیتی جدید در عراق، بر خلاف پیشینیان خود، برای بی‌ثبات کردن بیشتر عراق از طریق تبدیل آن به پایگاهی علیه ایران و تشدید حلقه تحریم‌ها علیه بغداد را نیز، بیان کرد.

او می‌گوید ائتلاف غربی ضد داعش تنها هدفش ایجاد تعادل بین گروه های تروریستی و کسانی بود که تحت عنوان “ضد تروریسم” علیه آنها می‌جنگند – تا برنده مشخصی وجود نداشته باشد.

سقوط او نه انقلاب اکتبر ۲۰۱۹، که به استعفای او انجامید، ناشی از امتناع او از اتخاذ مواضع خصمانه علیه ایران و یگان‌های حشد الشعبی عراق بود که داعش را شکست دادند. آمریکا از این مواضع خوشش نیامد و عبدالمهدی، یک سری موقعیت‌ها را برمی‌شمرد که با واشنگتن روبرو شد و نقش سردار قاسم سلیمانی در پیروزی عراق علیه تروریست را، روشن کرد.

عبدالمهدی، به عنوان اقتصاددان حرفه ای، همچنین درباره آینده عراق و شام جدید و پیامدهای مورد انتظار آشتی ایران و عربستان در عراق بحث می کند.

꧁꧂ آینده عراق را چگونه می بینید؟ آیا نیازی به بازنگری در قانون اساسی و لغو فرقه گرایی وجود دارد؟ آیا زمان ساخت یک دولت مدنی مدرن فرا نرسیده است؟

عادل عبدالمهدی : من مخالف این هستم که مدلی را در ذهن خود تصور کنیم و بخواهیم واقعیت را به درون آن بکشیم. ما مطمئناً جاه طلبی هایی داریم، اما باید آنها را با واقعیت مطابقت دهیم. در این نقطه از جهان، کلماتی هستند که ما دوست نداریم، مانند کانتون، فدراسیون، کنفدراسیون و غیره.

به عنوان مثال، سیستم سوئیس، یک کنفدراسیون مبتنی بر کانتون ها است و این کشور شاهد درگیری هایی مشابه آنچه ما تجربه کرده ایم، بوده است.  ایالات متحده همچنین شاهد درگیری بین سیاه‌پوستان و سفیدپوستان و جنگ‌های داخلی قبل از استقرار سیستم فدرال بود.

من ادعا نمی کنم که این کشورها همه مشکلات خود را به طور ریشه ای حل کردند، اما آنها وارد مسیر سنتز بین اجزای خود شدند که باعث شد تا بتوانند با یکدیگر همزیستی کنند، زیرا هر جزء، حقوق خود را به دست می آورد. “راه حل در تئوری هایی نیست که در کتاب ها می خوانیم، بلکه در تجربیاتی است که در سرتاسر جهان پیش روی خود می بینیم.”

꧁꧂ محمد بن سلمان ولیعهد سعودی به دنبال اجرای دیدگاه خود برای «شرق جدید» است  که شامل عراق نیز می شود. آیا از رفتن به این سمت حمایت می کنید؟

عبدالمهدی : ما مدتهاست که طرفدار این بوده ایم.  سفر من به چین در سپتامبر ۲۰۱۹ در همین چارچوب بود. زمانی که من در سال ۲۰۱۵ وزیر نفت بودم، در دولت حیدر العبادی، نخست‌وزیر، پایه‌هایی را برای آنچه امروز به عنوان قرارداد چارچوب اعتباری بین عراق و چین به عنوان بخشی از طرح خود برای بازسازی عراق نامیده می‌شود، گذاشتیم.

 به موازات ضعف غرب، موازنه رو به رشد آسیایی، به یک گزینه جهانی تبدیل شده است. پیش از این ۷۰ درصد نفت عراق به کشورهای غربی صادر می شد.امروزه چین به تنهایی بین ۷۰۰ هزار تا یک میلیون بشکه در روز،[از عراق] واردات دارد. ما شاهد صعود آسیایی هستیم و امروزه کشورهای بزرگی در این قاره وجود دارند که از نظر نظامی، اقتصادی، فنی، علمی، اخلاقی و اجتماعی با آمریکا رقابت می‌کنند و حتی در مقاطعی از آنها جلوتر هستند.

حرکت به سمت شرق، به یک مسیر طبیعی تبدیل شده است، نه یک تصمیم سیاسی. ما با یک دگرگونی تاریخی بزرگ روبرو هستیم، نه انتخاب های سیاسی که ممکن است موفق شوند یا شکست بخورند. این مسیر دارای شتاب و ابزارهایی است که آن را قادر می سازد خود را در سطح جهانی تحمیل کند.

꧁꧂ این همه از کجا شروع شد؟ ارزیابی شما از رهبری پل برمر به عنوان رئیس مرجع موقت ائتلاف، جایی که او عملاً رئیس دولت عراق بود، چیست؟ عراق هنوز تا چه اندازه با عواقب اقدامات خود در آن دوره دست و پنجه نرم می کند؟

عبدالمهدی : برمر نشان دهنده اوج استکبار آمریکاست. هنگامی که زلمی خلیل زاد، فرستاده ویژه کاخ سفید، اولین نشست رهبران عراق را پس از سرنگونی رژیم صدام حسین ترتیب داد، به نمایندگان اطمینان داد که ایالات متحده مطلقاً هیچ علاقه ای به حاکمیت بر عراق ندارد و با احزاب مخالف عراق توافق شد تا یک تشکیلات یک دولت انتقالی را تشکیل دهند.

برمر این روند را متوقف کرد. او در اولین دیدار خود با رهبران عراقی برای ارائه انتظارات واشنگتن از اداره مدنی که رهبری خواهد کرد، خطاب به همه گفت: «ما فقط به شما به عنوان مشاور نیاز داریم. ما دولت را خواهیم ساخت و نقش شما کمک به ماست.»

همه را از جمله بارزانی، جلال طالبانی، احمد چلبی، ایاد علاوی و ما، این را یک اشغال خارجی غیرقابل قبول می دانستیم. با این حال، برمر نظر خود را به زور تحمیل کرد و شروع به صدور قوانین و قوانینی به نام تصمیمات برمر کرد – در مجموع، ۱۱۱ قانون عراق که هنوز بر بانک مرکزی، وزارتخانه ها و دیگران تأثیر می گذارد.

برمر بسیار مغرور بود و معتقد بود که می‌تواند کشور را تحت سلطه خود درآورد و می‌خواست یک سیستم انتخابات نخبگانی را مانند آمریکا تحمیل کند و نه انتخابات عمومی برای همه مردم عراق. با این حال، آیت الله علی سیستانی  نپذیرفت  و اصرار داشت که نوشتن قانون اساسی به عراقی ها واگذار شود که از طریق مجلس ملی منتخب به آن رأی داده می شود.

꧁꧂ چه چیزی منجر به بروز درگیری‌های فرقه‌ای در عراق شد و آیا ایالات متحده در آن دخالت داشت؟

عبدالمهدی : البته آمریکایی‌ها در آن نقش داشتند. ایالات متحده ترجیح می دهد همه را تضعیف کند تا آنها را کنترل کند. وقتی صحبت از جنگ فرقه ای شد، باید به کسانی برگردیم که در ابتدا جرقه نزاع های فرقه ای را زدند.

القاعده قبل از عراق، کشتار را در افغانستان آغاز کرد. اولین ترور بزرگ آیت الله محمد باقر الحکیم را در سال ۲۰۰۳ هدف قرار داد و این معنای قابل توجهی دارد. جنگ فرقه‌ای عراق به این دلیل آغاز نشد که شیعیان نفوذ سیاسی بیشتری در این کشور پیدا کردند، بلکه به این دلیل بود که گروهی وجود داشت که این واقعیت جدید را رد می‌کرد و از نظر مادی و مستقیم توسط قدرت‌های خارجی – آمریکایی، انگلیسی و دیگران – حمایت می‌شدند.

آنها شروع به ایجاد گروه های مسلح در مناطق غربی کردند، در حالی که آمریکایی ها به بهانه تبدیل شدن آنها به شبه نظامی از تشکیل کمیته های مردمی در مناطق دیگر جلوگیری می کردند.

꧁꧂ آیا اطلاعاتی در مورد نقش آمریکا در حمایت از القاعده در عراق دارید؟

عبدالمهدی : جواب ساده ای نمی دهم. قبل از سال ۲۰۱۱، ائتلاف بین المللی، از جمله آمریکایی ها، علیه تروریسم می جنگیدند. اما ریشه کن کردن کامل این تروریسم در دستور کار آنها نبود .

مثلاً امروز در سوریه این اتفاق می افتد، جایی که می بینیم گاهی آمریکایی ها رهبران القاعده و داعش را هدف قرار می دهند، اما بدون هیچ تلاشی برای از بین بردن کامل این سازمان ها، نوعی توازن بین تروریست ها و دشمنانشان برقرار می کنند؛ این در سوریه و جاهای دیگر مشهود است.

꧁꧂ نقش یگان های حشد شعبی در آزادسازی عراق از دست داعش و از بین بردن تروریسم چه بود؟

عبدالمهدی : PMU نقش بسیار مهمی داشت. در سال ۲۰۰۳ ما پیشنهاد ایجاد کمیته‌های مردمی را دادیم، زیرا زمان لازم برای ایجاد ارتش و نیروهای پلیس را نداشتیم. پس از اینکه برمر ارتش عراق را منحل کرد، ارتش عراق از همان سربازان و افسران تشکیل شد.

احزاب سیاسی که تسلیحات نظامی دارند نسبت به این پیشنهاد ابراز اشتیاق کردند، در حالی که احزاب غیرمسلح با آن مخالفت کردند، زیرا می ترسیدند که این امر باعث برتری دیگران نسبت به آنها شود. آمریکایی ها نیز از کمیته های مردمی می ترسیدند، بنابراین این پیشنهاد رد شد.

زمانی که داعش با چند صد جنگنده موصل را اشغال کرد، پنج لشکر نظامی وجود داشت و هیچ کمبودی در سلاح و تجهیزات وجود نداشت. بلکه با مشکل دکترین رزمی ارتش و عدم تمایل به فداکاری مواجه بودیم.

꧁꧂ آیا فساد دلیل سقوط موصل به دست داعش نیست؟

عبدالمهدی : دلایل زیادی وجود دارد: فساد، عدم دکترین مبارزه، تمایل برخی به همکاری با داعش و غیره. زمانی که نیروهای آمریکایی در سال ۲۰۰۴ وارد فلوجه شدند، توافق شد که یک تیپ ارتش در این شهر مستقر شود.

بعدها مشخص شد که کل تیپ بعثی بوده است. این احساس که هیچ نهاد نظامی حافظ کشور نیست، همراه با رشد داعش تا حد تهدید بغداد و ایجاد ترس در بین مردم، فتوای مرجعیت عالی دینی و بسیج عمومی را به دنبال داشت.

امنیت عراق امروز توسط PMU و نیروهایی – چه قبیله ای و چه غیر قبیله ای – که هیچ علاقه ای به هماهنگی با تروریسم ندارند و در مبارزه با آن محکم تر و قوی تر هستند، حفظ می شود. ایده حشد الشعبی امروز در تمام نقاط عراق وجود دارد.

به عنوان مثال، کردستان به دلیل داشتن نیروهای پیشمرگه امن باقی ماند و آن مناطق شاهد آن چیزی نبودند که بقیه عراق شاهد آن بودند، حتی اگر کردستان توسط القاعده هدف قرار گرفت.

꧁꧂ نقش سرلشکر قاسم سلیمانی در مقابله با تروریسم در عراق چه بود؟

عبدالمهدی : نقش بسیار بزرگی بود. شهید سلیمانی صفات زیادی داشت. او یک استراتژیست درجه یک بود. او بلافاصله توانست تصویر استراتژیک جامعی از صحنه عملیات، نقاط قوت و ضعف هر یک از طرفین ایجاد کند.

او همچنین توانست با همه اعم از کردها، شیعیان و سنی ها دوستی ایحاد کند. او همچنین بین مقاومت مردمی و مسیرهای پیموده شده توسط دولت، تمایز قائل شد و اینکه هر کدام روش ها و ابزارهای کاری متفاوتی داشتند.

علاوه بر این، او نماینده جمهوری اسلامی ایران بود، کشوری بزرگ با قابلیت‌های فوق‌العاده، بنابراین می‌توانست نیازهای نبرد را بدون طی کردن مسیرهای معمول تامین کند.

او توانست ظرف چند ساعت یک پل هوایی برای تامین تسلیحات عراق ایجاد کند که با سایر طرف ها ماه ها طول می کشید. در میدان، او اولین تصمیم گیرنده بود و همیشه در راس رزمندگان قرار داشت، چیزی که به رهبران جنگ و رزمندگان آنها روحیه می داد و به یگان های ارتش و پلیس روحیه می داد. اگر آن را داشتند، از ابتدا موصل سقوط نمی کرد.

꧁꧂ چرا آمریکایی ها قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس را ترور کردند؟

عبدالمهدی : من این تصمیم را بیانگر ناامیدی، ضعف و ناتوانی و فرار از بحران آمریکا در عراق می دانم. این تصمیم احمقانه ای بود، زیرا ترور رهبر بزرگی چون شهید سلیمانی قطعا ضایعه بزرگی است اما در عین حال عزم را بیشتر می کند. حتی بر اساس قوانین ایالات متحده، و قطعاً بر اساس قوانین بین المللی، این جنایت بود.

ایالات متحده اغلب مطالبات مشروعی را برای ارائه برنامه های مشکوک مطرح می کند. امروزه واضح است که انقلاب‌های به اصطلاح هوشمند یا رنگی عمدتاً از حمایت مالی و تبلیغات برای شستشوی مغزی و هدایت توده‌ها به مسیرهای خاصی برای خدمت به اهدافی غیر از آنچه برای آن بیرون آمده‌اند، استفاده می‌کنند.

وقایع اکتبر در عراق بیانگر تمایل آمریکا و اسرائیل برای تضعیف عراق بود، زمانی که عراق شروع به بیرون آمدن – حتی تا حدی – از دایره دیکته‌های آمریکا کرد و در زمانی که نیروهای مقاومت که آمریکا آنها را تروریست می‌داند در حال قوی‌تر شدن بودند. بنابراین تصمیم بر این بود که آنها را با ایجاد هرج و مرج و جنگ بین شیعیان و همچنین بین عراقی ها تضعیف کنند.

꧁꧂ یعنی برنامه ریزی شده بود؟ چه کسی پشت آن بود و چه هدفی داشت؟
عبدالمهدی
 : البته برنامه ریزی شده بود. ادعاهای موجه مشابهی توسط بسیاری از کشورها وجود دارد. وقتی این کشورها به اردوگاه آمریکایی-اسرائیلی نزدیک می شوند، جامعه بین المللی به کمک آنها می آید، اما اگر اینطور نباشد، اغلب از این خواسته ها برای برانگیختن مردم علیه دولت ها سوء استفاده می شود، همانطور که در کشورهای عراق، لبنان، سوریه، ایران و غیره اتفاق افتاد.

حتی چین که توسعه اش تحسین برانگیز بود، آمریکایی ها وقتی به رقیب ایالات متحده تبدیل شد، ناگهان تصمیم گرفتند که شیطان سازی کنند و ترامپ تهدید کرد که علیه آن جنگ تجاری به راه خواهد انداخت.

پس از سال ۲۰۰۳، عراق به دنبال متعادل کردن روابط بین ایالات متحده و همسایه ایرانی خود بود. با ورود ترامپ به کاخ سفید، آمریکایی ها از بغداد خواستند این سیاست را متوقف کند. آنها با صراحت گفتند: “یا با ما هستی یا علیه ما.”

عراق با وجود برخی اختلافات نمی تواند در مقابل ایران بایستد. ممکن است با ایران بر سر توزیع آب یا چاه نفت در اینجا یا موضوع دیگری در آنجا اختلاف نظر داشته باشیم، اما این بدان معنا نیست که باید با آن وارد جنگ شویم.

دولت آمریکا، حتی در زمان جورج بوش جمهوری خواه، روابط عراق با جمهوری اسلامی را درک می کرد و عراق گاهی پیام هایی را بین دو طرف منتقل می کرد. با روی کار آمدن ترامپ همه چیز تغییر کرد. این موضع اعتدالی عراق دیگر برای ایالات متحده قابل قبول نیست.

꧁꧂ منافع تهران و واشنگتن در عراق چیست؟

عبدالمهدی : روابط با ایران تاریخی است و روابط دو کشور در همه سطوح وجود دارد. میلیون ها عراقی در ایران زندگی می کردند و میلیون ها ایرانی در عراق زندگی می کردند. من در مورد روابط شیعه صحبت نمی کنم.

همین امر در مورد روابط کردهای ایران و کردهای عراق و رابطه فرقه های صوفی اهل سنت در دو کشور نیز صدق می کند. بنابراین، آنها روابط تاریخی هستند، علیرغم اختلافاتی که گاهی اوقات آنها را خدشه دار می کند، همانطور که بین هر دو کشور همسایه اتفاق می افتد.

در طول جنگ عراق و ایران، جمهوری اسلامی در معرض یک کارزار اهریمن سازی گسترده قرار گرفت تا اینکه اشغال عراق توسط آمریکا انجام شد. برخی معتقد بودند که رفاه و توسعه از روابط ما با قدرتمندترین کشور جهان حاصل می شود.

ایران همسایه تاریخی است، ترکیه و کشورهای عربی هم. بر اساس این رابطه تاریخی باید مشترکات تقویت شود و اختلافات حل شود.

꧁꧂ آیا دولت شما تحت فشار واشنگتن و تهران بوده است؟

عبدالمهدی : البته فشارهایی از سوی واشنگتن وجود داشت. از زمان سفر ترامپ به پایگاه عین الاسد و به دلیل حمایت ما از PMU و امتناع ما از وارد شدن به درگیری با جناح های شیعه و غیر شیعه، فشار آمریکا افزایش یافته است.

من به دیوید شنکر، مقام آمریکایی گفتم: «روابط ما با ایران به ۵۰۰۰ سال پیش برمی‌گردد و ایران یک کشور همسایه است. در عین حال ما می خواهیم آمریکایی هایی که ۵۰۰۰ کیلومتر با ما فاصله دارند دوست ما باشند. با این حال، ما نمی توانیم ۵۰۰۰ سال روابط را رها کنیم.

روزانه میلیون ها ایرانی وارد عراق می شوند و همین تعداد از عراق وارد ایران می شوند در حالی که برای سفر به آمریکا نیاز به ویزا داریم. آمریکا برای منافع خود به منطقه آمده است و ایران نیز مانند همه کشورهای منطقه بخشی از منطقه است و از منافع خود دفاع می کند.

ما نمی توانیم روابط خود را با کشورهای همسایه مانند عربستان، ترکیه یا ایران با روابط خود با کشورهای دور مقایسه کنیم. این یک رابطه وجودی است که به قرن ها قبل برمی گردد و علایق مشترک زیادی دارد.

نمی توان آن را با رابطه با کشوری مقایسه کرد که از راه دور برای دفاع از اسرائیل و تسلط بر نفت و غیره آمده است. من نمی توانم دو چیز را که مساوی نیستند، برابر بدانم. ما باید روابط خود را با هر حزبی با توجه به ویژگی ها، تاریخچه، وزن و خواسته هایش مشخص کنیم تا بتوانیم نقطه تعادلی در روابط با همه طرف ها پیدا کنیم.

꧁꧂ چگونه واشنگتن با حضور ایران در عراق مقابله کرد و موفق شد عراقی ها را علیه PMU و ایران تحریک کند که منجر به حوادث اکتبر شد؟

عبدالمهدی : قبل از اشغال عراق در سال ۲۰۰۳، آمریکایی ها مشتاق بودند ایران را خنثی کنند و اطمینان حاصل کنند که ایران به نفع رژیم صدام حسین مداخله نمی کند. آنها همچنین به حمایت جناح های شیعه که اکثر آنها در جمهوری اسلامی ایران ساکن بودند، نیاز داشتند.

دو کشور از روند سیاسی در آنچه که به نظر می‌رسید نقش‌های مشترک داشتند، حمایت کردند و این حتی در جنگ علیه داعش نیز ادامه یافت. آمریکایی‌ها به نقش PMU، نیروهای مسلح شیعه و ایرانی‌ها روی زمین اذعان داشتند، در حالی که این احزاب به نوبه خود، نقش ایالات متحده را در پوشش هوایی نیروهای ائتلاف در مناطق خاص تصدیق کردند.

این را می توانیم تشخیص متقابل خطوط قرمز هر یک از طرفین یا نوعی هماهنگی بنامیم. این امر تا رسیدن ترامپ به کاخ سفید ادامه یافت. پس از آن، هدف آمریکا ضربه زدن به ایران شد که ترامپ بارها آن را علنا ​​اعلام کرده است.

وقایع اکتبر در این زمینه برای تضعیف دولت عراق رخ داد که حاضر به دشمنی با ایران و قربانی کردن PMU نشد. این مورد را آمریکایی ها نپذیرفتند.

꧁꧂ جدا از شرایط بد سیاسی و معیشتی، دلیل اصلی شروع ناآرامی های اکتبر ۲۰۱۹ چه بود؟

عبدالمهدی : در واقع، شرایط بد سیاسی و معیشتی در عراق دلیل اصلی نبود. قبل از سال ۲۰۱۷، تروریسم، ترورها، بمب گذاران انتحاری و تله های انفجاری دغدغه اصلی مردم بود. با تثبیت شرایط پس از سال ۲۰۱۷، مردم بیشتر به فکر بهبود شرایط زندگی خود بودند.

واقعاً این شرایط رو به بهبود بود، اما آنها بیشتر می خواستند و این حق آنهاست. آنها خواهان خدمات بهتر دولتی و دستمزدهای بالاتر بودند. همچنین آزادی بیان، امکان تظاهرات مسالمت آمیز را فراهم کرد.

در سال ۲۰۱۶ با ورود ترامپ جمهوری خواه به کاخ سفید، یک تغییر اساسی رخ داد. قبلاً نوعی مماشات بین آمریکا و ایران وجود داشت و دو کشور منافع یکدیگر را به رسمیت می شناختند و روابط ما با دو کشور متعادل بود.

مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا به صراحت به ما گفت: «شما باید در مقابل ایران بایستید». ما قاطعانه آن را رد کردیم و حتی در بیانیه وزیران دولت تأیید کردیم که بخشی از رژیم تحریم‌ها علیه ایران نیستیم.

این البته دولت آمریکا را آزار داد. یک سری اتفاقات رخ داد: سفر ترامپ به پایگاه عین الاسد بدون اینکه ما او را دعوت کنیم ، حفاظتی که از PMU انجام دادیم، بمباران مقر PMU و جناح ها توسط آمریکا و اسرائیل.

اوضاع شروع به تشدید کرد. در اینجا از تظاهرات مسالمت آمیز خودجوش برای بسیج علیه PMU و جمهوری اسلامی بهره برداری شد و شعار “ایران برو بیرون” شروع شد.

البته احزاب داخلی نیز هستند که در این رویدادها نقش داشتند، از جمله بقایای حزب بعث، بقایای داعش و سایر نیروهای سیاسی که آرزوی رسیدن به بالاترین مناصب را داشتند. همه اینها به اتفاقات اکتبر ۲۰۱۹ منجر شد.

꧁꧂ آیا عوامل دیگری مانند تصمیم شما برای باز کردن مرزهای عراق و سوریه، باز شدن مرزها به روی چین و برکناری سپهبد عبدالوهاب السعدی (حامی آمریکا) از پست ریاست سرویس ضد تروریسم (CTS) موثر نبود؟
عبدالمهدی
 : این عوامل ممکن است تأثیرگذار باشند. اما عامل اصلی، رابطه ما با جمهوری اسلامی و حشدالشعبی و همچنین رشد این محور پس از شکست داعش است. قطعا باز شدن گذرگاه زمینی القائم با سوریه، آمریکایی ها و اسرائیلی ها را آزار داد.

گذرگاه بمباران شد و حدود ۳۰ شهید از دست دادیم. سفارت آمریکا در بغداد محاصره شد و در هنگام تشییع جنازه آنها تلاش شد به آن یورش ببرند. همه اینها به تشدید تنش آمریکا و اسرائیل علیه دولت ما کمک کرد.

گشایش در برابر چین، نشانه تلاش عراق برای خروج از هژمونی آمریکا و غرب و تسلیم شدن به شرایط اسرائیل بود. اشغال عراق هدف راهبردی بزرگی برای سرکوب آن و حفظ آن در محور آمریکا داشت. این هدف بزرگ شکست خورد که به شدت آنها را ناراضی کرد. این قطعا آنها را آزار می دهد.

در مورد برکناری سپهبد عبدالوهاب السعدی، اغراق در موضوع وجود دارد. او در رتبه اول CTS نبود. رئیس آن، سپهبد طالب شقاثی، درخواست انتقال او را کرد و من در مقام فرماندهی کل نیروهای مسلح این کار را انجام دادم.

رابطه من با سعدی خوب است. در جریان آزادسازی پالایشگاه بیجی از دست داعش، او از جمله رهبرانی بود که عملیات نظامی در آن منطقه را رهبری می‌کرد و من تپانچه‌ام را به او دادم . هیچ مشکلی بین من و او نبود. توافق من برای برکناری او ممکن است مورد سوء استفاده قرار گرفته باشد – اما من این کار را به دستور رئیس او انجام دادم و قصد داشتیم او را در پست مهمتری منصوب کنیم.

꧁꧂ آیا آمریکایی ها قبل از اکتبر ۲۰۱۹ سعی در تحمیل شرایط سیاسی به شما داشتند و شما آنها را رد کردید؟

عبدالمهدی : من به صراحت گفتم. آنها خواستار حمله به جناح های مسلح، جلوگیری از انتقال وجوه به جمهوری اسلامی و رد ورود شهید سپهبد قاسم سلیمانی به عراق شدند.

ما قبلاً هفته ای چند بار با سفیر ایالات متحده و همچنین با مقامات ارشد و پرسنل نظامی ایالات متحده و رهبران ناتو در این مورد بحث می کردیم. ما مشتاق دوستی با آمریکا و غرب بودیم، اما آنچه را که معتقد بودیم یک سیاست مستقل و متوازن در عراق اجرا می‌کردیم.

پس از پایان دوره ترامپ، اوضاع به شرایط قبلی بازگشت. وقتی هر مقام ایرانی به ما سر می‌زد، آمریکایی‌ها اوضاع را وارونه می‌کردند و نه تنها به نخست‌وزیر، بلکه بر تعداد زیادی از مقامات عراقی، در وزارتخانه‌های کشور، دفاع، نفت، بانک مرکزی، اطلاعات و بانک تجارت عراق فشار می‌آوردند.

فشار در این مکان ها شدیدتر بود و به گونه ای بیان می شد که گویی خدمتی به عراق است. در واقع، این تحکیم وابستگی به آمریکا بود.

꧁꧂ پیامدهای مورد انتظار آشتی ایران و عربستان بر عراق چیست؟

عبدالمهدی : عواقب مورد انتظار بسیار است. بین عراق و عربستان سعودی و ایران، تاریخچه طولانی روابط و منافع اقتصادی وجود دارد و بخش‌های اجتماعی وجود دارند که در هر یک از این کشورها گسترش دارند.

هرگونه تنش زدایی، پیامدهای مثبت بزرگی خواهد داشت. علاوه بر این، عربستان سعودی و ایران در بسیاری از کشورهای همسایه منافع زیادی دارند و منافعی بین یکدیگر دارند. امروز با کاهش نفوذ کشورهای خارجی به ویژه آمریکا و اسرائیل، ایران و عربستان راهی جز همزیستی، آشتی، پل سازی و همکاری ندارند.

شکی نیست که به دلیل سابقه خصومت، عقب‌نشینی‌ها و ناامیدی‌ها وجود خواهد داشت، اما من معتقدم سیر کلی تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی با وجود پافشاری برخی تردیدها در هر طرف، بیش از پیش به سوی آشتی و نزدیکی پیش می‌رود.

انتهای پیام

مطالب مرتبط
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

language »