ارتباط ذهن و بدن نشان می دهد که افکار، احساسات، باورها و نگرش های ما می توانند به طور مثبت یا منفی بر عملکرد بیولوژیکی ما تأثیر بگذارند. بنابراین، مهم است که نه تنها به سلامت جسمانی خود، بلکه به احساسات و وضعیت روحی خود نیز توجه کنیم. این امر بر اهمیت یک رویکرد جامع به سلامت و تندرستی که ذهن، بدن و روح را در بر می گیرد، تأکید می کند.
سیاست شرق _ مفهوم ارتباط ذهن و بدن عمیقاً در رشته ها و فلسفه های مختلف ریشه دارد. با این حال، دانشمندان به تازگی شروع به روشن کردن این ارتباط پیچیده از طریق شواهد عصبشناسی کردهاند.
تحقیقات جدید یک پایه فیزیولوژیکی برای ضرب المثل “بدن آرام، ذهن آرام” ارائه می دهد. این مطالعه که توسط محققان دانشکده پزشکی دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس هدایت شد و تا حدی توسط بنیاد ملی علوم تامین شد ، جزئیات جالبی را در مورد پیوند فیزیکی بین بدن و ذهن در ساختار مغز آشکار می کند.
دانشمندان اطلاعات جدید هیجان انگیزی را در مورد مناطقی از مغز که حرکت را هماهنگ می کنند، کشف کرده اند. مشخص شد که این بخش ها به طور پیچیده ای با شبکه های مرتبط با عملکردهای شناختی مانند تفکر و برنامه ریزی مرتبط هستند.
علاوه بر این، آنها با تنظیم عملکردهای غیرارادی بدن مانند فشار خون و ضربان قلب مرتبط بودند. چنین ارتباطی نشان دهنده یک نمایش فیزیکی مستقیم از ارتباط بدن و ذهن در مدارهای حرکتی مغز ما است.
این تحقیق که در ژورنال نیچر منتشر شده است ، توضیحاتی بالقوه برای برخی از رویدادهای گیج کننده ارائه می دهد….کاهش علائم افسردگی از طریق تحریک عصب واگ که بر عملکرد اندام های داخلی نظارت دارد. و بهبود چشم انداز ذهنی گزارش شده توسط افرادی که به طور منظم ورزش می کنند.
افرادی که مدیتیشن میکنند اغلب به قدرت آرام کردن بدن، به عنوان مثال، از طریق تنفس کنترلشده، برای تسکین همزمان ذهن اعتقاد دارند. علیرغم اینکه چنین شیوههایی برای افرادی که با اضطراب و اختلالات مرتبط با آن مبارزه میکنند مفید است، اعتبار علمی مکانیسم عمل آنها وجود ندارد.
ما جایی را پیدا کردهایم که بخش بسیار فعال و هدفگرا… ذهن شما به بخشهایی از مغز که تنفس و ضربان قلب را کنترل میکنند متصل میشود. ایوان گوردون، نویسنده اول این مطالعه، اظهار داشت: اگر یکی را آرام کنید، باید تأثیرات بازخوردی روی دیگری داشته باشد.
به نظر میرسد این کشف نشان میدهد که در واقع بین آرام کردن بدن و آرام کردن ذهن همبستگی وجود دارد، که پایههای نظری چنین شیوههای ذهنآگاهی را مستحکم میکند.
هدف اصلی گوردون و نویسنده ارشد این مطالعه، نیکو دوزنباخ، اعتبارسنجی نقشههای مغزی از قبل موجود از مناطق کنترل حرکت با استفاده از تکنیکهای تصویربرداری مدرن مغز بود. هدف تحقیق آنها پاسخگویی به سؤالات عمیق فلسفی در مورد رابطه بین بدن و ذهن نبود. با این حال، یافته های آنها به درک جدیدی از نحوه سازماندهی قشر حرکتی منجر شده است.
جاناتان فریتز، مدیر برنامه NSF، تحسین خود را از این تحقیق ابراز کرد: “این پروژه بینش جدیدی در مورد سازماندهی مغز و اتصال عملکردی قشر حرکتی انسان ارائه می دهد.”
به گفته فریتز، شواهدی مبنی بر اینکه مدارهای حرکتی مغز با عملکردهای اجرایی و شناختی، همراه با کنترل فرآیندهای بدنی اولیه ادغام می شوند، تأیید می کند که مفاهیم بدن و ذهن، ادراک و عمل بیشتر از آنچه قبلاً تصور می شد در هم تنیده شده اند.
این مکاشفه نوظهور این پتانسیل را دارد که تصورات ما را در مورد ارتباط ذهن و بدن تغییر دهد و احتمالاً شیوههای درمانی اختلالات سلامت روان را متحول کند.
ارتباط ذهن و بدن اصطلاحی است که به تعامل بین سلامت جسمانی و افکار، احساسات و رفتارهای ما اشاره دارد. این ارتباط به طور فزاینده ای به عنوان یک جنبه اساسی سلامت و تندرستی کلی شناخته می شود. در اینجا چند عنصر وجود دارد که به توضیح ارتباط ذهن و بدن کمک می کند:
یکی از مهمترین جنبه های ارتباط ذهن و بدن که به خوبی مورد مطالعه قرار گرفته است، تأثیر استرس بر سلامت جسمانی است. وقتی تهدیدی را درک می کنیم، بدنمان هورمون هایی مانند آدرنالین و کورتیزول ترشح می کند که ما را برای مبارزه با خطر یا فرار از آن آماده می کند. این اغلب پاسخ “جنگ یا گریز” نامیده می شود. با این حال، زمانی که تحت استرس مزمن هستیم، این هورمون ها می توانند به بدن ما آسیب برسانند و منجر به مشکلاتی مانند بیماری قلبی، دیابت و اختلالات سلامت روان شوند.
مشخص شده است که تمریناتی مانند مدیتیشن، یوگا و تای چی فواید سلامتی مختلفی دارند که نشان دهنده ارتباط قوی ذهن و بدن است. این تمرینها اغلب شامل تمرکز بر تنفس است که میتواند به آرامش ذهن و آرامش بدن کمک کند. ذهن آگاهی یا حضور کامل در لحظه، با سطوح پایین تر استرس، اضطراب و افسردگی مرتبط است و حتی ممکن است شرایط فیزیکی مانند درد مزمن را بهبود بخشد.
حوزه روانشناسی مثبت گرا بر ترویج احساسات، ویژگی ها و نهادهای مثبت تمرکز دارد. نشان داده است که حفظ دیدگاه مثبت و درگیر شدن در رفتارهای مثبت می تواند به سلامت جسمانی کمک کند. به عنوان مثال، خوش بینی با کاهش خطر بیماری قلبی مرتبط است و ابراز قدردانی می تواند منجر به بهبود خواب و کاهش سطح التهاب شود.
اثر دارونما یکی دیگر از جنبه های جذاب ارتباط ذهن و بدن است. این پدیده زمانی اتفاق میافتد که فرد پس از دریافت درمانی غیرفعال مانند قرص قند، بهبود علائم را تجربه کند. این باور که درمان موثر خواهد بود گاهی اوقات می تواند برای ایجاد تغییرات فیزیکی واقعی کافی باشد.
تکنیکهای بیوفیدبک شامل یادگیری کنترل فرآیندهای فیزیولوژیکی است که معمولاً غیرارادی هستند، مانند ضربان قلب یا فشار خون، با کمک بازخورد از ماشینهای تخصصی. این فرآیند می تواند برای مدیریت طیف گسترده ای از شرایط سلامت جسمی و روانی مورد استفاده قرار گیرد و ارتباط ذهن و بدن را بیشتر نشان دهد.
این یک زمینه مطالعاتی است که به بررسی تعاملات بین سیستم عصبی و سیستم ایمنی می پردازد و اینکه چگونه این تعاملات تحت تأثیر افکار و احساسات ما قرار می گیرد. تحقیقات در روان-ایمونولوژی نشان داده است که استرس روانی میتواند بر عملکرد سیستم ایمنی تأثیر بگذارد و منجر به حساسیت بیشتر به عفونتها و بهبود آهستهتر زخم شود.
ارتباط ذهن و بدن نشان می دهد که افکار، احساسات، باورها و نگرش های ما می توانند به طور مثبت یا منفی بر عملکرد بیولوژیکی ما تأثیر بگذارند. بنابراین، مهم است که نه تنها به سلامت جسمانی خود، بلکه به احساسات و وضعیت روحی خود نیز توجه کنیم. این امر بر اهمیت یک رویکرد جامع به سلامت و تندرستی که ذهن، بدن و روح را در بر می گیرد، تأکید می کند.
انتهای پیام