به اهتمام «محمد بهمنبیگی» که خود از میان عشایر برخاست و میان آنان بالید و به گفته خود وی، به جای تفنگ و فشنگ، قلم و کتاب را انتخاب کرد و معلم شد و دنباله کار دارالتربیهها را به گونهای دیگر و با شیوه خاص خود پیگیری کرد و آموزش عشایری را به راه انداخت.
سیاست شرق _ پیشینه ایجاد مدرسه یا مکتبخانه عشایری را میتوان به حدود هفتصدسال پیش نسبت داد که به دستور سلطان محمد خدابنده «الجایتو »، مدرسه سیار ایجاد شد و طبعاً همراه با اردوی سلطان در ییلاق و قشلاق در حرکت بوده است.
تا اواخر دوره قاجار سواد آموزی مدرن در بین کوچ نشینان رواج نداشت بلکه سواد آموزی به شکل سنتی و در قالب مکتب خانه بوده است.
معمولاً افراد ثروتمند از یک “ملا” یا “میرزا” دعوت می کردند که به فرزندان آنان سواد بیاموزد . حقوق وی را هم اولیاء فرزندان تامین می کردند. مواد درسی شامل قرائت قرآن کریم، شاهنامه فردوسی، گلستان سعدی، دیوان حافظ، داستان فلک ناز و و امثال این ها بود. حساب سیاق هم جزئی از برنامه ی درسی آنان بود.
در ایران نیز همگام با جنبش مشروطهخواهی، سازمان تعلیم و تربیت نوین به عنوان یکی از مهمترین شاخصهای دوران گذار تلقی و در اصل نوزدهم متمم قانون اساسی «تحصیل اجباری» مطرح شد و سپس به صورت قانون مصوب درآمد.
امتحان و نمره در این نظام وجود نداشت . تا اینکه سوادآموزی به شکل مدرن در سال ۱۳۰۸ با عنوان دارالتربیه عشایری تأسیس شد.
سید حسن مدرس در سال ۱۳۰۳ در مخالفت با سیاست تخته قاپو و اسکان عشایر در پیامی که به دست رحیمزاده صفوی، مدیر روزنامه آسیای وسطی، برای احمدشاه فرستاد، نوشت: «آیا تربیت ایلات غیر از تخته قاپو راهی ندارد؟ آیا نمیتوان برای ایلات مدارس سیار عشایری و برنامهٔ متناسب درست کرد که اصول وطنپرستی و مسایل صحی و بهداری و وسایل ضروری فلاحتی به آنها آموخته شود.»
بر اساس مدارک موجود، به دنبال احداث سه باب مدرسه در منطقه جعفر بای ترکمن صحرا، دولت به فکر تأسیس دارالتربیه عشایر در بعضی از استان های عشایر نشین افتاد تا اولاد عشایر را در مدرسه شبانه روزی تحت تعلیم و تربیت قرار دهد.
همچنین برای مدارج تحصیلی بالاتر، در تهران دارالتربیه عشایری تأسیس شد. به عنوان نمونه عده محصلین دارالتربیه تهران در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۳۱۳ شمسی ۳۱ نفر بوده اند که پنج نفر آنها از لرها، پنج نفر کرد، یک نفر شاهسون و بقیه ترکمن (۲۰ نفر) بوده اند.
از سوی دیگر نتایج سیاست تختهقاپوکردن قهرآمیز عشایر در دوران رضاشاه، به شخص شاه و فرماندهان عالیرتبه درگیر با شورش عشایر آموخت که فرهنگ را با نظامیگری و جنگ و ستیز نمیتوان نهادینه کرد. از اینرو تعدادی از امیران ارتش شاهنشاهی از جمله سپهبد امیراحمدی و دیگر مقامات قشونی که به طور مستقیم با امور عشایر درگیر بودند، نخستین پیشگامان مدرسهساز در مناطق عشایری شدند که حاصل تلاش آنان تأسیس و راهانداز دارالترجمههای عشایری در ترکمنصحرا و لرستان و بلوچستان و… بود که همۀ آنها با هجوم متفقین به خاک ایران در سوم شهریور ۱۳۲۰ از بین رفت و دستاورد نیکوی آنها ناتمام ماند و به محاق سپرده شد.
پس از دارالتربیه های عشایری، با توجه به مشکلات موجود و کافی نبودن فعالیت ها برای پوشش دادن به تمامی نیازهای جامعه عشایری، ایده ایجاد مدارس به صورت سیار و کوچرو همراه با خانوارهای عشایری مد نظر قرار گرفت .
در سال ۱۳۳۰ مدارس نوین عشایری در استان کهگیلویه و بویراحمد به وسیله دکتر محمود حسابی وزیر فرهنگ، به شکل رسمی پایهگذاری شد. بنابراین برنامه ریز آموزش عشایر و مدارس سیار عشایری در سیستم اداری ایران، دکتر محمود حسابی است. وی که در سال ۱۳۳۰ به عنوان وزیر فرهنگ در کابینه دکتر مصدق فعالیت میکرد، اقدام به ایجاد مدارس نوین عشایری نمود.
نشریه حافظ در شماره بهمن ماه سال ۱۳۹۰ مقاله ای را منتشر نموده که در آن دکتر حسابی را موسس نخستین مدارس سیار عشایری معرفی نموده است. در این مقاله به اذعان اسناد موجود، چند سال بعد از برنامه ریزی و برپایی مدارس سیار عشایری توسط دکتر حسابی، تعدادی از معلمین شاغل در مدارس سیار عشایری، به دانشرای عشایری تابعه دایره تعلیمات عشایر از برنامه های آموزش عشایری اصل چهار ترومن در ایران ، می پیوندند.
مدارس عشایری در آغاز کار به کمک و یاری اصل چهار آمریکا تحت نظر و ریاست آقای گیگن در ایران شکل گرفت. آقای بهمن بیگی به مدت چهار سال در استخدام این موسسه بوده است و تحت مدیریت مسئول آموزش اصل چهار در شیراز در زمینه تعلیمات عشایری در ایل قشقایی فعالیت داشت . پس از تحویل اسناد و مدارک اصل چهار توسط مسئولان آمریکایی آن به دولت ایران، بهرهبرداری از این مدارس تا پایان حکومت پهلوی به وسیله دائره تعلیمات عشایر به ریاست محمد بهمنبیگی ادامه یافت.
ولی پس از این شکست، به اهتمام «محمد بهمنبیگی» که خود از میان عشایر برخاست و میان آنان بالید و به گفته خود وی، به جای تفنگ و فشنگ، قلم و کتاب را انتخاب کرد و معلم شد و دنباله کار دارالتربیهها را به گونهای دیگر و با شیوه خاص خود پیگیری کرد و آموزش عشایری را به راه انداخت.
وی افزون بر برپایی مدارس سیار، موفق به تأسیس دانشسرای تربیت معلم عشایری و دبیرستان، هنرستان و … در شیراز شد و پای دختران ایلاتی را نیز به مدارس کشاند و چنانکه خود گفته بود: «با پایی مسکین و بدنی ناتوان از راهی دراز و پرسنگلاخ عبور کرد و به سرمنزلی دور رسید.»
بعد از انقلاب نیز این فعالیتها در ابعاد گسترده، به وسیله اداره آموزش و پرورش عشایری توسعه یافت و مدارس عشایری فراوانی ایجاد شد.
در حال حاضر در ۲۱ استان کشور ۱۷۰ هزار دانش آموز تحت نظر ۱۳۱۸۰ معلم در ۵۷۱۵ کلاس از مدارس عشایری مشغول به تحصیل هستند.
منبع: سیاست شرق و سایر وبسایت ها
انتهای پیام