از کوچکترین واحد سازمانی تا بزرگترین واحد حکمرانی، در همه سطوح و لایهها، جامعه امروز ایران، نیازمند مدیریت دانش و بهرهبرداری مدیران و مقامات عالی از تجربههای موفق مدیران پیش از خویش در ایران و در دیگر کشورها هستند.
نظر به نیازمندی و ضرورت آموزش مستمر و دنبالهدار، گاهی لازم است تا پیرامون یک موضوع، گفتوگو و نقد و اظهار دیدگاه میان افراد جامعه همچنان برقرار بماند.
مدیریت دانش و لزوم انتقال تجربه و بهرهمندی از اندوختههای سازمانی مدیران اجرایی، از موضوعهایی است که به جهت نیازمندی و فقر فکری افراد اجرایی و سازمانها، همچنان باید مورد توجه قرار گیرد.
از کوچکترین واحد سازمانی تا بزرگترین واحد حکمرانی، در همه سطوح و لایهها، جامعه امروز ایران، نیازمند مدیریت دانش و بهرهبرداری مدیران و مقامات عالی از تجربههای موفق مدیران پیش از خویش در ایران و در دیگر کشورها هستند.
شاید در چند دهه پیشتر، به جهت نبودن وسایل ارتباطی و سیستمهای پیشرفته مدیریتی، ثبت و ضبط تجارب و اندوختههای مدیران، سخت و دشوار بود ولی امروزه با توسعه ارتباطات از یکسو و پیچیدهتر شدن اداره امور جوامع از سوی دیگر و اندک و محدود بودن سالهای عهدهدار بودن مدیران، فرصت آزمون و خطا و تکرار اشتباهات از ایشان گرفته شده است و نمیتوانند همه وظائف و مأموریتهای خویش را از صفر شروع کنند و بهناچار نیازمند بهرهگیری از مدیران پیشین هستند.
امروزه، سیستمهای پیشرفته مدیریتی در کشورهای مدرن و دلبستگی مدیران به جامعه، کشور و مردم خویش و وجود نظارت همگانی بر عملکرد مدیران و پاسخگو بودن آنان، دستبهدست هم داده است و عملکرد مدیران را در طول و دنباله یکدیگر قرار داده است و آنان از تخریب عملکرد مدیر پیشین و برنامههای او و هزینههای مصرف شده، به هیچوجه روگردان نیستند بلکه با ادامه راه آنان و حرکت در مسیر برنامههای کارشناسی شده قبلی، به تکمیل و بهبودی آن کمک می کنند.
یکی از ضعفهای مزمن سیستم مدیریتی در کشورمان، نبودن مدیریت دانش و عدم ثبت و ضبط تجارب مدیران پیشین و ناهماهنگی و بلکه ناسازگاری میان مدیران کنونی با مدیران پیش از خویش است. این ضعف مزمن، موجب شده است تا بهرغم گذر زمان و صرف هزینههای هنگفت، مدیران نتوانند عملکرد منتج به نتیجهای از خویش به یادگار بگذارند تا مدیر بعدی ادامه آن را پیگیری کند و به سرانجام برساند.
بر این پایه، تکرار اشتباهات، نیمهکاره ماندن طرحها و شروع طرحهای جدید و کنار گذاشتن سلسلهای از مدیران پیشین و انتصاب مدیران جدید در دستگاههای اجرایی، همواره موجب تولید نارضایتی میان مردم شده است.
شاید یکی از سرچشمههای آلوده این ضعف و سستی، تسرّی گرایشهای سیاسی و ناپختگی مدیران باشد. در چنین فضایی، همه مدیران با بدبینی به عملکرد یکدیگر مینگرند و تنها خویش را منجی و نجاتبخشی کشور و مردم میپندارند.
بیگمان، سستی دلبستگی به مردم و میهن و مسئولیتناپذیری و بهرهجویی از فرصتها برای دستیابی به منافع فردی، از دیگر سرچشمههای آلوده و پیامدهای تلخ در فرآیندهای کنونی مدیریت در کشورمان است.
انتهای پیام