... امروز: شنبه - ۰۳ آذر - ۱۴۰۳
تحلیلگران ۱۸ آبان ۱۴۰۱ - 10:50 ق.ظ زمان تقریبی مطالعه: 3 دقیقه
کپی شد!
0

ضرورت گفت‌ و گوی ملی

فراموش نکنیم مادامی که ما از موضعی برابر و بی‌واهمه زبان به گفت‌ و گوی ملی نگشاییم، دیگران آماده‌اند از اختلافات داخلی ما کام بجویند و منافع حیاتی و زندگی بخش کهن‌ دیار سربلند ایران را لگدکوب کنند.

سیاست شرق _ فائزه رحیمی مقدم، در یادداشتی با عنوان «ضرورت گفت‌ و گوی ملی » در شوشان نوشت: تروریسم در آغاز هزاره سوم به دلیل گسترش فعالیت خود، وسعت اقدامات تروریستی، ایجاد وحشت گسترده، شبکهای و سلولی عمل کردن به پدیدهای بسیار خطرناک تبدیل شده و تمامی توجهات را به خود معطوف نموده است. افراطگرایی خشونت طلب یکی از حادترین چالش هایی است که تمامی جهان را تهدید می کند و هویت تکفیری در منطقه خاورمیانه هویتی گره خورده با ارتجاعی ترین شیوه های تفکر است.

داعش گروه تکفیری منشعب از القاعده است، که ابتدا به القاعده عراق مشهور بود و سپس با کمک برخی قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، بخش‌هایی از عراق و سوریه را به اشغال خود درآورد و با نام الدّولة الاسلامیة فی العراق والشّام (داعش) معروف شد. این گروه خسـارات انسـانـی، اقتـصـادی و فرهنگی چشمگیری به بار آورد و همچنان مدعی احیای خلافت اسلامی است.

عوامل اصلی شکلگیری داعش به چهار دسته تقسیم می شوند :

الف)  عوامل تاریخی: خوارج اولین گروهی بودند که در جهان اسلام علیه حاکم اسلامی قیام کردند و او را کافر و مرتد خواندند. بعد از خوارج در قرن سوم هجری احمد بن حنبل هم حکومت‌های اسلامی را که بعد از خلفای راشدین سر کار آمدند باطل اعلام کرد و گفت: حکومت صالح و درست آن حکومتی است که بر اساس سلف بعضی از خلفای راشدین باشد و غیر از آن هر حکومتی که به قدرت رسید، یا برسد نامشروع است. در قرن هشتم هجری ابن تیمیه موضوع را گسترده تر بیان کرد و گفت کسانی که این حکومت را قبول داشته باشند کافر هستند؛ یعنی هم حکومت و هم مردمی که آن را قبول داشته باشند کافر و مرتد هستند. در قرن دوازدهم هجری محمد بن عبدالوهاب موضوع را تشدید کرد، ضمن کافر دانستن آنان و تکفیر مسلمانان غیرکیش را  که در پیش گرفتند، برای تکفیر مصداق هم مشخص کرد و باعث قتل عام بسیاری از مردم مسلمان، خصوصاً شیعیان شد. در زمان سید قطب و بعد بن لادن (القاعده) سوء استفاده از واژه های: تکفیر، مرتد، کافر و کشتن مسلمانان بیگناه به اوج خود رسید؛ بنابراین به لحاظ ذهنی و تاریخی در شکلگیری داعش بسیار مؤثر بوده است؛ چون داعش برای توجیه بسیاری از رفتارهای خود به گذشته استناد میکرد، خصوصاً همان دورانهایی که از آنها نام برده شد.

ب) دومین علت اندیشه و ایدئولوژی بود که داعش با توسل به تشکیل حکومت اسلامی بر اساس سنت صد ساله و رد همه انواع حکومت موجود در جهان توانست افراد زیادی را جذب کند و با توجه به آیات و روایات زیادی درباره ارزش جهاد، هجرت و شهادت، نیروها از سراسر جهان به خاورمیانه آمدند تا با شهادت خود موجب شکل‌گیری دولت اسلامی شوند و «جهان را از لوث وجود کافران پاک کنند» و بهترین راه برای انجام چنین امر مهمی را جهاد در راه خداوند میدانند. «با جهاد در راه خدا که به شهادت ختم می‌شود و در قیامت در کنار پیامبر اسلام جای می‌گیرند»، لذا این تفکر و اندیشه در به وجود آمدن داعش نقش زیادی داشت.

ج) عوامل منطقه ای و بین المللی از جمله حمله شوروی به افغانستان در سال ۱۹۷۹ میلادی و حمله صدام به کویت در سال ۱۹۹۰ و حمله آمریکا به افغانستان در سال ۲۰۰۱ و حمله آمریکا به عراق در ۲۰۰۳ از عوامل شکلگیری گروه های جهادی و در نهایت داعش شد و نه تنها دخالت‌های جهانی و منطقه‌ای باعث شکل‌گیری گروه های افراطی القاعده، به‌خصوص داعش شدند، بلکه حمایت آنها هم به این روند کمک کرد. بدون تردید گروه داعش بدون حمایت کشورهایی همانند: آمریکا، ترکیه، عربستان، قطر، کویت، بحرین و امارات متحده عربی امکان ظهور در قامت حکومت و دولت را نداشته و ندارد.

د) اختلافات ریشه دار بین شیعیان و اهل سنت در عراق، ضعف دولت مرکزی، عدم شکل‌گیری کامل نیروهای نظامی، انتظامی، امنیتی در عراق و کمتوجهی به خواسته‌های مشروع اهل سنت از جانب دولت ائتلاف به رهبری آمریکا و دولت نوری المالکی در عراق، عدم شکل‌گیری کامل فرایند دولت- ملتسازی در عراق سبب شکل گیری داعش در عراق شد.

ایدئولوژی سیاسی و اعتقادی داعش، سلفیسم است. سلفیسم به طور کلی نگرشی سنی است، ولی جزء هیچکدام از مذاهب چهارگانه سنی (حنفی، شافعی، مالکی و حنبلی) نیست. داعش معتقد است چون اهل سنت پیرو مکاتب اربعه، جهاد را تعطیل کردند، پس کافر شدند و انکار حکمالله، کفر محسوب می شود و تعطیلی عملی حکم خداوند به معنای انکار آن هاست. در واقع از نظر یک عضو داعش، کشتن یک کافر واجب است. 

حضور داعش در منطقه برای همهی کشورها و به خصوص کشورهای مسلمان به معنای تهدیدی بالقوه است. این گروه حضور خود و تشکیل خلافت را پاسخی موجه و مشروع به بیماری جهان عرب/ اسلام میداند. براساس اعتقاد این گروه، الغای خلافت و قرارداد سایکس – پیکو دو عامل مؤثر در پیدایش اختلاف میان جهان عرب/ اسلام بوده است، پس در منطقه به دنبال احیای خلافت و ترسیم نقشه ای بر اساس مرزبندی ایمان – کفر و فروپاشی مرزهای پیشین (سنتی) برآمد. از اینرو حضور داعش را میتوان به معنای اقدامی ضدهژمونیک و مبتنی بر مقاومت در برابر هژمونی و سلطه قدرت های مسلط، در رد وضع موجود و مرزهای ملی که توسط کشورهای غربی به منطقه تحمیل شده، تحلیل نمود. بررسی فعالیتهای این گروه نشان میدهد که مهمترین اسلحهی آنان یعنی «ایدئولوژی» به عنوان ابزاری برای تثبیت ادعای خود در جهت حفظ ثبات، وحدت و مقاومت عمل کرده است. به همین دلیل با وجود شکست این گروه در منطقه و کاستن از فعالیت های نظامی اش طی پنج سال اخیر، این گروه از انتشار ایدئولوژی و جذب نیرو دست برنداشته و همچنان خبرنامه و بیانیه منتشر می کند.

ارتقا و بسط تفکر اسلام سلفی – تکفیری در محیط سیاسی خاورمیانه به دلیل حمایت عربستان و دیگر کشورهای منطقه در کنار حمایت بازیگران خارجی همچون آمریکا، به منظور هژمونسازی از اسلام سلفی است. 

گسترش این تفکر را می توان ناشی از شرایط درونی کشورها، منازعات قومی و مذهبی، شکافهای اجتماعی، گسترش فقر و نارضایتی مردم منطقه در یک مجموعه همارز دانست. در مسئلهی ایران، قطعاً تقابل تفکر سلفی_تکفیری با اسلام انقلابی _شیعی و حامیان آن، افزون بر یک دهه خاورمیانه را بیش از پیش میدان تقابل اندیشه ها و برداشت های متفاوت از اسلام بدل کرده است و داعش در این راستا استفاده از قدرت سخت و نرم را همزمان در دستور کار قرار داد. ایران برای داعش دشمن درجه یک محسوب میشود؛ حضور داعش در منطقه به معنای تهدید سیاسی، تهدید امنیتی، تهدید ژئوپلیتیک ایران و تهدیدی برای محور مقاومت شیعه بوده و هست. فهم این مسئله بیش از هرچیز میتواند به اجماع افکار عمومی در برخورد با مسائل تروریستی کمک کند. 

زاهدان، تهران، اهواز، مشهد و اکنون شیراز شاهد عملیات گروههای تروریستی تکفیری بوده اند. آنچه که در این میان بیش از هر موردی اهمیت دارد، تفکیک بنیان های این نوع عملیاتها از شرایط داخلی کشورهاست. داعش در هر زمان و مکانی امکان بروز و ظهور دارد، اما آیا صرف مسائل داخلی ایران می توان عملیات تروریستی در حرم شاهچراغ (ع) را نتیجه اعتراضات مردم دانست؟! 

با وجود کاهش جنبه های مختلف قدرت داعش به دلیل از دست دادن سرزمین و پایگاههای اصلی در سوریه و عراق، سقوط خلافت و مرگ رهبران برجسته و تراز اول، از دست دادن منابع مالی و همچنین کاهش فعالیت های رسانه ای، خطر داعش همچنان باقی است و همچنان داعش را باید به عنوان بازیگری قوی و مخالف نظم حاکم بر منطقه تلقی گردد. حکومت های ناکارآمد، حضور دولت های خارجی در منطقه و دخالت در مدیریت کشورها، وجود اقشار بیکار و خشمگین باعث شده که منطقه ی خاورمیانه به عنوان بستر فعالیت گروه هایی مانند داعش همچنان متشنج و آماده اشتعال باشد. 

در شرایط کنونی، با توجه به تداوم ناامنی ها و اهداف و رویکردهای مداخله جویانه آمریکا و ناتو و بروز عملیات تروریستی و تجزیه طلبانه در منطقه با حمایت غرب و ناتو، صلح، ثبات جهانی، منافع منطقه ای و بین المللی و بلند مدت جمهوری اسلامی ایران، همسایگان و متحدان منطقه ای آن را به شدت تهدید می کند؛ در صورت عدم مقابله صریح و جدی با تهدیدات و اقدامات تجزیه طلبانه گروه های تروریستی و مداخلات و حمایتهای آمریکا و ناتو از این گروه های تروریستی، امکان فراهم آمدن زمینه برای سلطه و نفوذ بلندمدت اسرائیل و غرب بر منطقه خاورمیانه آن هم از طریق پلی همچون عربستان، فراهم می شود.

 جمهوری اسلامی ایران یکی از اهداف مورد نظر غرب، ناتو و گروه های تروریستی است و در صورت استمرار ناامنی ها و پیشروی مجدد گروه های تروریستی در منطقه با چالش ها و تهدیدات امنیتی فراوانی مواجه خواهد شد. بنابراین پرداختن به این مسئله مهم و یافتن راه حل های فوری و مؤثر برای مقابله با این تهدیدات به منظور تأمین صلح و امنیت منطقه ای و جهانی و همچنین تأمین امنیت و منافع راهبردی ایران و محور مقاومت در منطقه بسیار ضروری است. این مهم برای تفوق به همراهی افکار عمومی نیاز دارد، نمی توان پس از عملیات تروریستی در یک مکان مقدس انگشت اتهام را متوجه معترضان کرد و آنان را با برچسب‌های مختلف تقبیح نمود؛ البته که هدف واقعی در خیابان گم شده و با دامن زدن دشمنان به مسائل داخلی ایران و برنامه ریزی ها شاهد گسترش اعتراضات از قومیت به جوانان، از دانشگاه به مدرسه و حالا از مراسم تشییع به چهلم هستیم، اما در این میان بهتر آن است که با تدبیر و گفتوگو در موعد خود نه پس از هزاران اتفاق و هتک حرمتها، مسائل را در خانه خود حل کنیم و به آشنایان نزدیک و دور فرصت کنجکاوی و دخالت ندهیم.

 عملیات تروریستی حرم شاهچراغ بار دیگر به حاکمیت و مردم یادآوری کرد که دشمن همچنان در کمین ایران و منافع ملی و مشترک ماست‌‌. این رویداد شوم، به رغم همه تفاوتها، به ما گوشزد کرد که در کشاکش چالش‌های اجتماعی، مدنی و ..‌. سرگرم خنثی کردن یکدیگر نشویم و میدان را برای عقده گشایی دشمنان راستین عزت و ابهت ایران عزیز خالی نکنیم‌. 

فراموش نکنیم مادامی که ما از موضعی برابر و بی‌واهمه زبان به گفت‌ و گوی ملی نگشاییم، دیگران آماده‌اند از اختلافات داخلی ما کام بجویند و منافع حیاتی و زندگی بخش کهن‌ دیار سربلند ایران را لگدکوب کنند.

انتهای پیام

مطالب مرتبط
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

language »